
پدر و نامادري دختر نوجواني به نام «سارا» (کانلي)، او را در خانه گذاشته اند تا از برادر نوزادش «توبي» (فراود) مراقبت کند. گروهي جن با استفاده از اين فرصت، «توبي» را مي ربايند، و سر دسته شان، «جارت» (بويي)، به «سارا» مي گويد که فقط سيزده ساعت فرصت دارد تا از هزار تويي که به شهر اجنه مي رسد، بگذرد اگر موفق نشود، برادرش هم جن خواهد شد.

داستان انیمیش درباره دختری از خانواده اشراف هست که پس از مرگ مادرش، همراه پدر و نامادری (lady Tremaine) و دوخواهر خوانده حسود (آناستازیا و دریزلا) زندگی میکند. بعد از مرگ پدر، نامادری چهره واقعی خودش را نشان میدهد و زندگی رو برای سیندرلا سخت میکند. سیندرلای مهربان هم چارهای جز اطاعت از دستورات این سه نفر ندارد و تنها دوستانش حیواناتی هستند که در گوشه و کنار خانه زندگی میکنند…