
داستان فیلم در هالیوود و بین سال های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ اتفاق می افتد. «جورج والنتین» (ژان دوژاردین) هنرپیشه خوش سیمای سینمای صامت هالیوود است که رقیبی برای خود نمی بیند. اما بعد از آنکه سینمای صامت به سینمای ناطق تغییر می یابد، جورج والنتین محبوبیت خود را از دست داده و به دست فراموشی سپرده می شود تا اینکه...

نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.

در صربستان، ستاره بازنشسته پورن، میلوس، با همسر محبوبش ماریجا ازدواج کرده است و آنها صاحب یک پسر کوچک به نام پیتر هستند که باعث افتخار و شادی آنهاست. خانواده با مشکلات مالی روبرو هستند، اما به طور ناگهانی، لژلا بازیگر پورن با میلوس تماس می گیرد و به او فرصت شغلی در یک فیلم هنری را پیشنهاد می دهد. میلوس به کارگردانی ووکمیر معرفی می شود که قراردادی میلیونر به میلوس برای بازی در یک فیلم پیشنهاد می کند. با این حال، ووکمیر نه فیلمنامه را نشان می دهد و نه داستان را برای میلوس تعریف می کند. میلوس این پیشنهاد را با ماریجا در میان می گذارد و او قرارداد را امضا می کند. اما به زودی متوجه میشود که ووکمیر و خدمهاش درگیر فیلمهای ناخوشایند از پدوفیلیا، نکروفیلیا و شکنجه هستند و دیگر راهی برای او وجود ندارد و شاید برای محافظت از خانوادهاش خیلی دیر شده باشد.

جرج سیمونز که یکی از کمدین های معروف بوده، متوجه می شود به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و ازطرف دیگر هیچ دوست صمیمی ای هم ندارد و تنهاست. آیرا (یک کمدین مرد آماتور) نیز در یه فست فود کار می کند و برای موفق شدن در کار کمدی تلاش می کند. یک شب که این دو با هم در یک باشگاه برنامه اجرا می کنند جورج توجه اش به آیرا جلب شده و تصمیم می گیرد کمکش کند تا در کارش پیشرفت حاصل کند؛ تا بدین ترتیب یک دوست و همدم برای خودش پیدا کند....