
سه نفر به نامهای نیک، نامزدش هیلی و بهترین دوستش جونا عازم سفری در داخل خاک آمریکا میشوند تا هیلی را به خانه جدیدش در کالیفرنیا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در یک مسافرخانه، با نومَد یک هکر اسرارآمیز برخورد میکنند که آنها را وا میدارد تا او را از کاری که میخواهد انجام دهد، منصرف کنند. آنها که نمیتوانند از پس این چالش برآیند، به دنبال او به یک خانه ویرانه مرموز در وسط ناکجاآباد میروند...

کیت (وودلی) رابطه ای بسیار صمیمی و دوستانه با مادر خود یعنی اوا (اوا گرین) دارد. آنها همیشه با یکدیگر درباره ی مسائل مختلف صحبت می کنند و هیچ چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنند و این مادر و دختر بهترین دوستان هم هستند. کیت هرگز نمی توانست تصور کند که اتفاقی برای مادرش بیفتد، اما یک روز که منتظر تماس مادرش است هرگز آن تماس را دریافت نمی کند و می فهمد که بدترین کابوس او حقیقت پیدا کرده و مادرش ناپدید شده است...