
«آدام» ( جوزف گوردن - لویت ) جوانی ۲۷ ساله است که شغلش نویسندگی یک برنامه در رادیو سیاتل می باشد. وی از جمله نویسندگانی است که همواره به کار خود بسیار بها داده و سعی می کند تا بهترین ها را برای شنوندگانش بنویسد. اما آدام به تازگی دردهایی زجر آور در بدنش احساس می کند که آرامش را از او سلب کرده اند. وی برای رفع این دردها، به دکتر مراجعه می کند اما در کمال ناباوری دکتر به او می گوید که وی مبتلا به سرطانی کمیاب شده است. آدام بعد از شنیدن این خبر با اتفاقات تازه ای در زندگی اش روبرو می شود که قبلاً برایش چندان اهمیت نداشته و ...

دکتر مارتین بلیک ، یک بیمار ۱۸ ساله به نام دایان دارد که مبتلا به عفونت کلیه است این بیمار اعتماد به نفس بالایی دارد و حالا دارد سلامتی اش را به دست می آورد. اما مارتین که به این بیمار عادت کرده می ترستد که او را دیگر نبیند . به همین دلیل کاری می کند که او همیشه بیمار بماند و در بیمارستان باشد و هر روز اورا ببیند...

«آنا» دختر بچه ی کوچکی است که سال ها است با بیماری و سرطان خون مبارزه می کند. خانواده ی او به خاطر بیماریش در حال فروپاشی است و روابط سردی بین پدر و مادرش وجود دارد. اکنون خانواده برای مراقبت و نگه داری از دخترشان یک پرستار استخدام کرده اند و این پرستار با دخترک رابطه ی عاطفی با هم پیدا می کنند که کل خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد...


ماجراهای سریال حول شخصیت دکتر ادیسن مانتگامری با بازی کیت والش میگذرد. داستان از آنجایی آغاز میشود که شخصیت اصلی سریال یعنی دکتر مانتگامری که یکی از بهترین جراحانِ کودک است، بعد از اتفاقاتی که برایش می افتد و برای تغییر در زندگیش تصمیم میگیرد که از سیاتل به لس آنجلس نقل مکان کند و در درمانگاه خصوصی که توسط چند تن از بهترین دوستانش اداره میشود مشغول به کار شود و در لس آنجلس زندگی جدیدی را شروع کند. این سریال از مجموعه آناتومی گری منشعب شده است .

فیلمی بر اساس زندگی واقعی «ژان دومینیک بوبی» (آمالریک)، سردبیر مجله ی «ال» که سکته می کند و تمام بدنش فلج می شود. حالا او تنها از طریق پلک چشم چپ می تواند با دنیای اطرافش ارتباط بگیرد. به کمک یک مشاور گفت وگو (کروز) «بوبی» می تواند افکار خود را به صورت حروف الفبا شکل دهد و از همین راه موفق به نوشتن رمانی به نام «لباس غواصی و پروانه» می شود…