

در سن ۱۵ سالگی، ملیسا مور متوجه شد که پدرش، کیت هانتر جسپرسون، یک قاتل زنجیره ای است که به عنوان قاتل چهره شاد شناخته می شود. در بزرگسالی، ملیسا نام خود را تغییر داد، از راز خود محافظت کرد و تمام روابط خود را با پدرش که در حال حاضر در حبس ابد می گذراند، قطع کرد. ملیسا که اکنون بالغ شده است شروع به کشف تأثیر جنایات پدرش بر خانوادههای قربانیانش میکند که در نهایت منجر ...

مونتانا، سال ۱۹۱۰، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مکلین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شدهاند. آنان ضمناً یاد گرفتهاند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سالها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری میخواند و پل، نجات غریق میشود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله میافتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم میرساند.

دوره ی بحران اقتصادی امریکا، اوایل دهه ی ۱۹۳۰٫ زوجی جوان و یاغی، »بانی« (داناوی) و »کلاید« (بیتی)، به سرقت های کوچک دست می زنند. آن دو خیلی زود با همراهی جوانی مکانیک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلاید »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته ای تشکیل می دهند و به شهرت می رسند...