
اولین شبی است که "اد" و "سارا" در خانه جدید خود هستند. یک خانه رعیتی منزوی در مرزهای اسکاتلند. آنها می توانند اینجا زندگی ای آرام نسبت به زندگی استرس زایی که در لندن داشتند را تجربه کنند. نزدیک غروب آفتاب که آنها در جنگل مشغول عشق بازی هستند، سارا متوجه می شود که آنها تنها نیستند...

یک دختر جوان به نام اسکارلت به سختی به دنبال یافتن philosophers' stone می باشد ( شیء که در داستانها گفته شده قابلیت تبدیل کردن اجسام به طلا یا نقره را دارد). او برای بدست آوردن این شی با ارزش در ابتدای فیلم در کشور ایران حضور دارد و موفق به کشف و ترجمه متون باستانی می گردد که در نهایت او را به سوی شهر پاریس و مکان زیرزمینی واقع در آن می کشاند. اما پس از اینکه اسکارلت و گروهش پا به این مکان زیرزمینی می گذارند متوجه می شوند که این محل نفرین شده هست و آنها رفته رفته در حال مواجه شدن با گذشته خودشان می باشند که همیشه در حال فرار از آن بودند و...