من نمی دونم سر تا پا سیاه پوشیدن و فقط بینیه بیرون باشن کی وارد ایران کرد که خارجی ها هی روش مانور بدن بابا برید یه سر به تاریخچه کشورمون بزنید و ببینید زنهایی داشتیم که اسطوره بودن الان ما کجای دنیاییم از وقتی که زنان ایران رفتن تو حاشیه ایرانم رفت تو حاشیه.
0
majid.kosari007
۸ سال پیش
یک کپی خیلی ضعیف و غیر قابل مقایسه از city of god
البته از نظر تکنیک ساخت، و نه داستانی.
دقیقا مثل اینکه تام و جری رو ببینی و هادی و هدا رو بسازی..
1
babidelon85
۸ سال پیش
خیلی خیلی خیلی مسخره با بازیگران خیلی آماتور. دان نکنین که پشیمون میشین
2
asdf.arash
۸ سال پیش
چرا انقد نظرا منفیه؟ :| به نظر من که فیلم متفاوت و جالبی بود.. آهنگایی هم که پخش میشد خوب بود خوشم اومد فوق العاده نبود ولی اینقدری هم که تو کامنتا میگن بد نبود. ۷/۱۰
0
شیماداودی
۸ سال پیش
اقایون به نفعشون نیست امتیاز بالا بدن ولی به نظر من فیلم فوق العاده ای بود فک کردین الان تهران ما شهر بد نیست!
2
pp_pania
۸ سال پیش
فکر کنم دیالوگا اول انگلیسی بودن بعد با گوگل ترانسلیت به فارسی ترجمه شدن :|
1
morteza_aqn
۸ سال پیش
حیف ت.خ.م. فقط بدرد ضد نظام ها افراطی می خوره .. همونا هم نیگاش نمی کنن چنین ریدمانی رو . ترافیک نتتون زیادی کرده دان کنین . البت ، میتونین به ایرانی بودن کارگردان افتخار کنین ! ثابت کرد ایرانی تو ریدن اوستا هست !
15
rahbari_m
۸ سال پیش
من فقط میخوام اون عوضیو که گفت هر فیلم ارزش یک بار دیدنو داره رو از نزدیک ملاقات کنم!!!!
3
حسین کرامتی
۸ سال پیش
//-//-امتیازم ۱
6
babidelon85
۸ سال پیش
مسخره ترین فیلمی که تو عمرم دیدم معلوم نیس کارگردانش چند چنده با خودش!!!
1
reza2833.rrr
۸ سال پیش
خیلی ضایس انقدر ایران رو تحقیر کردن و میگن ایرانی فلان ایرانی فلان چنیدونم ایرانی وحشی الا فیلم اومد ک طرف با چادری ک روی سرشه هر غلطی میخاد میکنه اونوقت یه مشت ادم ناشی ک تو ای ام دی بی افتادن از روی همین بد گویا میان نظر بالا میدن به نظر من ادم باید طرفشو از روی خودش بشناسه نه از روی دیگران
10
keley
۸ سال پیش
گمان میکنید منتقدان خارجی علامه دهرند؟ نوشته زیر را با فیلم مقایسه کنید و دیگر مرعوب منتقدان و امتیاز نشوید.
نوشته دیوید تامسون درباره A Girl Walks Home Alone at Night/ دختری در شب تنها به خانه می‌رود (آنا لیلی امیرپور)
دختري در شب تنها به خانه مي‌رود شايد بهترين اثر سال ۲۰۱۴ باشد (در كنار Locke). اما گفتن اين كافي‌ نيست كه اين فيلم از تلفيق‌هاي كاذبي چون Gone Girl و ميان ستاره‌اي يا نمونه‌هاي خوب فيلم‌هاي تئاتري همچون بازي تقليد و تئوري همه‌چيز ارجح‌تر است. اين نوع قياس‌ها تنها تعريف الكي از سينماي جريان اصلي به حساب خواهد آمد و درخشش فيلم اول آنا ليلي اميرپور را تار خواهد كرد. اينطور نيست كه به‌صورت شتاب‌زده‌اي قصد ساختن شاهكاري براي قرارگرفتن در كنار بهترين فيلم از نياكان آشكارش همچون ديويد لينچ را داشته است. نه، فيلم بايد باز هم در جايگاهي فراتر از اين قضاوت شود، جايي در كنار بينش اشخاصي چون كوكتو، ژان ويگو و لوئيس بونوئل. اين رويايي‌ است كه بر پرده نقش بسته؛ ابسورد، بي‌رمق(اما نه كند) و تسخيرشده در زيبايي اجتناب‌ناپذير. اين همان چيزي‌است كه سينما به خاطر آن اختراع شده، خلسه‌اي در مكتب سوررئال، متفاوت با زمانه خود - سفسطه‌ي به‌هدر رفته‌اي كه فيلم‌ها دارند، يا بايد داشته باشند، هرچيزي كه مربوط به واقعيت/رئاليسم مي‌شود. فيلم به عنوان يك فيلم خون‌آشامي ايراني معرفي مي‌شود. در توصيف فيلم مي توان گفت كه نقايص آن چنان سودمند است كه مستقيما تماشاگر را به عمق فيلم هدايت مي‌كند. فيلم ساخته زني ايراني‌ است، اگرچه در انگليس به دنيا آمده و مدت مديدي در بيكرزفيلد و لس‌آنجلس زندگي كرده است. اما داستان فيلم به زبان فارسي‌ست (با زيرنويس انگليسي) و مي‌توان حدس زد كه اين تمهيد فارسي حداقل يا زيباست و يا شاعرانه‌ نمود پيدا كرده زيرا اين كارگرداني نيست كه بدون فكر كاري بكند. درباره مكاني كه فيلم در آن رخ داده، همسرم كه دركنارم نشسته بود در اواسط گفت واقعا اين فوق‌العاده نيست كه ايران خيلي شبيه به جنوب كاليفرنياست؟!! در واقع فيلم در گوشه كنار تافت، نزديكي بيكرشافت فيلم‌برداري شده بود. دشتي كاملا وسيع با ابرهايي كه بالاسر آن را پوشانده همراه با دكل‌هاي نفت، سرچكش‌هايي براي حفاري، چاه‌هايي براي محمولات و فوران آتش و دود هنگامي كه گاز و سم در هوا معلق مي‌شود. پر از رنگ مي‌شود، اما فيلم به صورت سياه‌و‌سفيد بر پرده عريض به نمايش درآمده، كه گاهي با حركات لرزان و با رقت دوربين همراه است و شاعرانگي روياوارينشان مي‌دهد كه در مقابل كمرويي صنعت فيلم‌سازي قابل تحسين است. فرم سياه‌وسفيد يكي از بزرگ‌ترين اختراعات سينماست، فرزند اصيل آن است و هر ساله به ما يادآور مي‌شود كه هيچ‌ ‌چيز جادوي سياه‌و سفيد را ندارد - تنها كافي‌ست به آثاري همچون رواني، گاو خشمگين، نبراسكا، ايدا نگاه بياندازيم. و حالا يك فيلم ديگر (فيلم‌برداري شده توسط ليل وينسنت) كه ديوانگي و خلاقيت سياه و سفيد را درك كرده است. اين رويا داستاني هم دارد. قصه شهري به نام بدسيتي (شهر بد) كه مرد جواني (آرش مندي)، مانند جيمز دين يا ژرارد فيليپ ايراني با پدر معتادش زندگي مي‌كند. كاسبي بدهيبت (دامينيك راينس) تاندربرد مدل ۵۷ پسر را در ازاي قرض پدرش با خود مي‌برد. اما جولان دادن كاسب در حال فروكشي‌ست. زيرا به زودي پس از تاريكي با دختري در خيابان ديدار مي‌كند. دختري چادري همراه با تي‌شرت ملواني راه‌راه كه زير آن به تن دارد. او، با بازي شيدا وند (خدمتكار سفارت كانادا در آرگو) خون‌آشام است و جوهره تمام زنان تنهاي فيلم‌هاي تاريخ سينما از (گرتا) گاربو و لوئيس بروكس به بعد است، فم‌فتالي كه منتظر عشق يا مرگ است. در يك چشم بهم زدن مي‌تواند از قديس به اهريمن تغيير شكل دهد. گرچه اغلب يك فرشته به نظر مي‌رسد اما او قاتلي واقعي است كه ممكن است نيش‌هاي خود را در گردن اين مرد زيبا فرو ببرد، اما اتفاقي باعث آن مي‌شود. دختر نمي‌تواند اسم خود را به او بگويد، پس به جاي اين مرد از او آخرين آهنگي كه شنيده را مي‌پرسد و او Hello لايونل ريچي را نام مي‌برد و دختر مال او مي‌شود. چيزي كه در نگاه اول فيلم‌ترسناك كمپي به نظر مي‌آيد بدل به كول‌ترين و ارزشي‌ترين قصه عشق مريض ممكن مي‌شود. فيلم تاكيد عجيبي بر افقي و تخت بودن دارد. بنابراين تراكينگ شات‌ها و پن‌ها و بسياري از حركات دوربين بر محورهاي جانبي قرار گرفته‌اند. در سكانسي عاشقانه كه در كلوزآپ است، سر پسر داخل فريمي خالي مي‌رود و پشت دختر قرار مي‌گيرد، دختر برمي‌گردد و با او رودررو مي‌شود. فقط همين، اما يكي از بهترين صحنه‌هاي وجدآور تاريخ سينما و تنها بخشي از زيبايي اين فيلم. گربه‌اي هم هست، به اندازه پلنگي كوچولو با چشماني همچون دوربين‌هاي بزرگ. براي كسي كه خيلي باسواد به نظر مي‌رسد، اميرپور جوان است. او در موزيك راك، ساخت فيلم‌هاي كوتاهي در خارج از UCLA و نوشتن كاميك بوك سر رشته دارد. به نظر مي‌رسد از جاهاي ديگري براي فيلم ايده گرفته - در سكانس ماشين‌سواري موسيقي‌اي كه پخش مي‌شود يادآور آثار سرجيو لئونه است - اما اين ارجاعات نيازي به آشكارشدن يا شناخته شدن ندارند. در عوض، او سينما را بيشتر در سنت روياگونه خود مي‌بيند كه بسيار شبيه به deja vu، آنقدر كه مي‌توانيم رطوبت نيش خون‌آشام‌ها را در تمامي داستان‌هاي عاشقانه كه تابه‌حال گفته شده حس كنيم. در عشق، ما از ديگري سيراب مي‌شويم. فيلم به صورت نجيبانه‌اي ساده است (اگر دوست داريد اينطور آن را قرائت كنيد) يا به اندازه كافي عميق است كه در حين پيرشدن همينطور آن را تماشا كني (اگر چنين قصدي داريد). بهتر است از همين حالا دست به كار شويد. اين فيلم همان چيز درست و حسابي‌ست. ۷faz
5
Pirmoradi.pejman
۸ سال پیش
كافكا نويسنده بزرگ و شهير توى كل زندگيش آمريكا نرفته و يك رمان از روى تصوراتش به نام آمريكا نوشته اين كارگردان هم از روى تصوراتش اين فيلم رو ساخته فرق بين تصورات منطقى آدما اينجاها مشخص ميشه
5
ifssinfo
۸ سال پیش
ضعف مفرط سازنده از علم سینما ================== در باره این (شبه فیلم) چیزی زیادی نمی توان گفت. آنقدر ناشی است که خام بینانه تلاش می کند تا در جای جای فیلم، از نمادهای دم دستی و به شدت تکراری و متعدد استفاده کند: شهر بد : روی پلاک اتوموبیل ها! تتوی کلمه ج....کش روی صورت (!!!!! صورت) آدم بده ی مواد فروش کوک زن! نفت عزیز: روی دیوار پالایشگاه و اتاق رئیس و حشت (کلمه ای که روی اتاق رییس نوشته)!!!! با این همه، خون آشام شبرو با چادری سیاه ظاهر می شود، حال آنکه خود دائم در بین همین افراد می لولد و خود قطعا یکی از همینها است
این حجم از نماد و استعاره برای فهم بینندگانی در محدوده (قشر کوره پز) است! ..... عوام تر از عوام .... مقایسه کنید با آثار درخشان سینمای ۵۰ سال قبل ایرا« : کندو؛ کاکو، قیصر، رضا موتوری و سازدهنی ..... این همه از دریافت های ناشیانه و مبتذل فهم فیلمساز از دانش سینما منتج می شود. البته مشارالهیا (!!!) نویسنده و کارگردان فیلم نیز هست
آبروی سینمای ایران در بین فیلمسازان آمیریکا، حراج می شود با زیها به شدت ضعیف و تصنعی، حتی یک بازیگر نیست که در صحهنه جدی (پلک) هم نزند!!!
نوشتن بیشتر، پرداختن و اتلاف زمان و قلم و حجم اینترنت، در ازای محصولی پیش پا افتاده و تجربی در حد افرادی است که عرض کردم
6
iddqdd100
۸ سال پیش
یعنی فیلم کلا خسته نباشیده! افتضاح مال یه دقیقه شه!
2
mortezanasser
۸ سال پیش
من که اصلا خوشم نیومد مدام فیلم رو میزدم جلوتر آخرشم حذفشکردم ریتم خیلی کند و داستان نچسب با بازی های بی حال. فیلم ((زیر سایه)) خیلی خوب بود ولی این یکی....
12
حسن شکرگزار
۸ سال پیش
ایران تو این فیلم:شهر بد .. تاریک .. ظلم ستم .. مرگ ... تنهایی .... و یک جای کسل کننده .. یک نکته مثبت تو این فیلم نیست درباره ایران
11
bahramcruel
۸ سال پیش
چرت ترین فیلم موجود در تاریخ بشریت
8
mahsa_0mf
۸ سال پیش
معمولا عادت دارم یه فیلمو که میبینم تا اخرش ببینم، ولی سر این فیلم جوونم در اومد تا تموم شه اصلا جذبم نکرد! با دوستم میدیدم، که کلا دوستم وسطش خوابید! خلاصه که خیلی بد بود به نظرم!!! امتیاز من ۱، که اونم زیاده!!
6
dear_ffzm
۹ سال پیش
از اون دسته فیلمهایی هست که بعد از دیدن حتما پاک می کنین
2
ali.agent4747
۹ سال پیش
ینی هرکی نظرات را بخونه از گوشاش دود میزنه بیرون،آخر خوبه یا بده،دقیق توضیح بدید،واسه نت پول میریم
8
Mr.Unkown1984
۹ سال پیش
بی نظیر، مولفه های سینمای جارموش هم توی این فیلم به چشم میخوره.
5
jobcvreq
۹ سال پیش
فیلم عالی بود حتما ببینید
0
aidin dadvar
۹ سال پیش
nafahmidam manzoore in film chi boodchi mikhast bege vaghean?
2
ali.newati
۹ سال پیش
به نظر من این فیلم سیاه سفید اگه صامت بود بهتر میشد چون دیالوگ ها نقطه ضعف فیلم بودن از یک طرف دیگه داستان خیلی کند جلو میره
7
kaveh.m46
۹ سال پیش
آثار هالیوودی رو مغز مخاطب ایرانی هم نشست کرده و فیلم خوبی مثل این رو تمسخر می کنن...فیلم رو باید چند بار دید
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
من نمی دونم سر تا پا سیاه پوشیدن و فقط بینیه بیرون باشن کی وارد ایران کرد که خارجی ها هی روش مانور بدن بابا برید یه سر به تاریخچه کشورمون بزنید و ببینید زنهایی داشتیم که اسطوره بودن الان ما کجای دنیاییم از وقتی که زنان ایران رفتن تو حاشیه ایرانم رفت تو حاشیه.
یک کپی خیلی ضعیف و غیر قابل مقایسه از city of god
البته از نظر تکنیک ساخت، و نه داستانی.
دقیقا مثل اینکه تام و جری رو ببینی و هادی و هدا رو بسازی..
خیلی خیلی خیلی مسخره با بازیگران خیلی آماتور. دان نکنین که پشیمون میشین
چرا انقد نظرا منفیه؟ :|
به نظر من که فیلم متفاوت و جالبی بود.. آهنگایی هم که پخش میشد خوب بود خوشم اومد
فوق العاده نبود ولی اینقدری هم که تو کامنتا میگن بد نبود.
۷/۱۰
اقایون به نفعشون نیست امتیاز بالا بدن
ولی به نظر من فیلم فوق العاده ای بود فک کردین الان تهران ما شهر بد نیست!
فکر کنم دیالوگا اول انگلیسی بودن بعد با گوگل ترانسلیت به فارسی ترجمه شدن :|
حیف ت.خ.م. فقط بدرد ضد نظام ها افراطی می خوره .. همونا هم نیگاش نمی کنن چنین ریدمانی رو . ترافیک نتتون زیادی کرده دان کنین . البت ، میتونین به ایرانی بودن کارگردان افتخار کنین ! ثابت کرد ایرانی تو ریدن اوستا هست !
من فقط میخوام اون عوضیو که گفت هر فیلم ارزش یک بار دیدنو داره رو از نزدیک ملاقات کنم!!!!
//-//-امتیازم ۱
مسخره ترین فیلمی که تو عمرم دیدم معلوم نیس کارگردانش چند چنده با خودش!!!
خیلی ضایس انقدر ایران رو تحقیر کردن و میگن ایرانی فلان ایرانی فلان چنیدونم ایرانی وحشی الا فیلم اومد ک طرف با چادری ک روی سرشه هر غلطی میخاد میکنه اونوقت یه مشت ادم ناشی ک تو ای ام دی بی افتادن از روی همین بد گویا میان نظر بالا میدن
به نظر من ادم باید طرفشو از روی خودش بشناسه نه از روی دیگران
گمان میکنید منتقدان خارجی علامه دهرند؟
نوشته زیر را با فیلم مقایسه کنید و دیگر مرعوب منتقدان و امتیاز نشوید.
نوشته دیوید تامسون درباره A Girl Walks Home Alone at Night/ دختری در شب تنها به خانه می‌رود (آنا لیلی امیرپور)
دختري در شب تنها به خانه مي‌رود شايد بهترين اثر سال ۲۰۱۴ باشد (در كنار Locke). اما گفتن اين كافي‌ نيست كه اين فيلم از تلفيق‌هاي كاذبي چون Gone Girl و ميان ستاره‌اي يا نمونه‌هاي خوب فيلم‌هاي تئاتري همچون بازي تقليد و تئوري همه‌چيز ارجح‌تر است. اين نوع قياس‌ها تنها تعريف الكي از سينماي جريان اصلي به حساب خواهد آمد و درخشش فيلم اول آنا ليلي اميرپور را تار خواهد كرد. اينطور نيست كه به‌صورت شتاب‌زده‌اي قصد ساختن شاهكاري براي قرارگرفتن در كنار بهترين فيلم از نياكان آشكارش همچون ديويد لينچ را داشته است. نه، فيلم بايد باز هم در جايگاهي فراتر از اين قضاوت شود، جايي در كنار بينش اشخاصي چون كوكتو، ژان ويگو و لوئيس بونوئل. اين رويايي‌ است كه بر پرده نقش بسته؛ ابسورد، بي‌رمق(اما نه كند) و تسخيرشده در زيبايي اجتناب‌ناپذير. اين همان چيزي‌است كه سينما به خاطر آن اختراع شده، خلسه‌اي در مكتب سوررئال، متفاوت با زمانه خود - سفسطه‌ي به‌هدر رفته‌اي كه فيلم‌ها دارند، يا بايد داشته باشند، هرچيزي كه مربوط به واقعيت/رئاليسم مي‌شود.
فيلم به عنوان يك فيلم خون‌آشامي ايراني معرفي مي‌شود. در توصيف فيلم مي توان گفت كه نقايص آن چنان سودمند است كه مستقيما تماشاگر را به عمق فيلم هدايت مي‌كند. فيلم ساخته زني ايراني‌ است، اگرچه در انگليس به دنيا آمده و مدت مديدي در بيكرزفيلد و لس‌آنجلس زندگي كرده است. اما داستان فيلم به زبان فارسي‌ست (با زيرنويس انگليسي) و مي‌توان حدس زد كه اين تمهيد فارسي حداقل يا زيباست و يا شاعرانه‌ نمود پيدا كرده زيرا اين كارگرداني نيست كه بدون فكر كاري بكند. درباره مكاني كه فيلم در آن رخ داده، همسرم كه دركنارم نشسته بود در اواسط گفت واقعا اين فوق‌العاده نيست كه ايران خيلي شبيه به جنوب كاليفرنياست؟!!
در واقع فيلم در گوشه كنار تافت، نزديكي بيكرشافت فيلم‌برداري شده بود. دشتي كاملا وسيع با ابرهايي كه بالاسر آن را پوشانده همراه با دكل‌هاي نفت، سرچكش‌هايي براي حفاري، چاه‌هايي براي محمولات و فوران آتش و دود هنگامي كه گاز و سم در هوا معلق مي‌شود. پر از رنگ مي‌شود، اما فيلم به صورت سياه‌و‌سفيد بر پرده عريض به نمايش درآمده، كه گاهي با حركات لرزان و با رقت دوربين همراه است و شاعرانگي روياوارينشان مي‌دهد كه در مقابل كمرويي صنعت فيلم‌سازي قابل تحسين است. فرم سياه‌وسفيد يكي از بزرگ‌ترين اختراعات سينماست، فرزند اصيل آن است و هر ساله به ما يادآور مي‌شود كه هيچ‌ ‌چيز جادوي سياه‌و سفيد را ندارد - تنها كافي‌ست به آثاري همچون رواني، گاو خشمگين، نبراسكا، ايدا نگاه بياندازيم. و حالا يك فيلم ديگر (فيلم‌برداري شده توسط ليل وينسنت) كه ديوانگي و خلاقيت سياه و سفيد را درك كرده است.
اين رويا داستاني هم دارد. قصه شهري به نام بدسيتي (شهر بد) كه مرد جواني (آرش مندي)، مانند جيمز دين يا ژرارد فيليپ ايراني با پدر معتادش زندگي مي‌كند. كاسبي بدهيبت (دامينيك راينس) تاندربرد مدل ۵۷ پسر را در ازاي قرض پدرش با خود مي‌برد. اما جولان دادن كاسب در حال فروكشي‌ست. زيرا به زودي پس از تاريكي با دختري در خيابان ديدار مي‌كند. دختري چادري همراه با تي‌شرت ملواني راه‌راه كه زير آن به تن دارد. او، با بازي شيدا وند (خدمتكار سفارت كانادا در آرگو) خون‌آشام است و جوهره تمام زنان تنهاي فيلم‌هاي تاريخ سينما از (گرتا) گاربو و لوئيس بروكس به بعد است، فم‌فتالي كه منتظر عشق يا مرگ است. در يك چشم بهم زدن مي‌تواند از قديس به اهريمن تغيير شكل دهد. گرچه اغلب يك فرشته به نظر مي‌رسد اما او قاتلي واقعي است كه ممكن است نيش‌هاي خود را در گردن اين مرد زيبا فرو ببرد، اما اتفاقي باعث آن مي‌شود. دختر نمي‌تواند اسم خود را به او بگويد، پس به جاي اين مرد از او آخرين آهنگي كه شنيده را مي‌پرسد و او Hello لايونل ريچي را نام مي‌برد و دختر مال او مي‌شود. چيزي كه در نگاه اول فيلم‌ترسناك كمپي به نظر مي‌آيد بدل به كول‌ترين و ارزشي‌ترين قصه عشق مريض ممكن مي‌شود.
فيلم تاكيد عجيبي بر افقي و تخت بودن دارد. بنابراين تراكينگ شات‌ها و پن‌ها و بسياري از حركات دوربين بر محورهاي جانبي قرار گرفته‌اند. در سكانسي عاشقانه كه در كلوزآپ است، سر پسر داخل فريمي خالي مي‌رود و پشت دختر قرار مي‌گيرد، دختر برمي‌گردد و با او رودررو مي‌شود. فقط همين، اما يكي از بهترين صحنه‌هاي وجدآور تاريخ سينما و تنها بخشي از زيبايي اين فيلم. گربه‌اي هم هست، به اندازه پلنگي كوچولو با چشماني همچون دوربين‌هاي بزرگ.
براي كسي كه خيلي باسواد به نظر مي‌رسد، اميرپور جوان است. او در موزيك راك، ساخت فيلم‌هاي كوتاهي در خارج از UCLA و نوشتن كاميك بوك سر رشته دارد. به نظر مي‌رسد از جاهاي ديگري براي فيلم ايده گرفته - در سكانس ماشين‌سواري موسيقي‌اي كه پخش مي‌شود يادآور آثار سرجيو لئونه است - اما اين ارجاعات نيازي به آشكارشدن يا شناخته شدن ندارند. در عوض، او سينما را بيشتر در سنت روياگونه خود مي‌بيند كه بسيار شبيه به deja vu، آنقدر كه مي‌توانيم رطوبت نيش خون‌آشام‌ها را در تمامي داستان‌هاي عاشقانه كه تابه‌حال گفته شده حس كنيم. در عشق، ما از ديگري سيراب مي‌شويم.
فيلم به صورت نجيبانه‌اي ساده است (اگر دوست داريد اينطور آن را قرائت كنيد) يا به اندازه كافي عميق است كه در حين پيرشدن همينطور آن را تماشا كني (اگر چنين قصدي داريد). بهتر است از همين حالا دست به كار شويد. اين فيلم همان چيز درست و حسابي‌ست.
۷faz
كافكا نويسنده بزرگ و شهير توى كل زندگيش آمريكا نرفته و يك رمان از روى تصوراتش به نام آمريكا نوشته اين كارگردان هم از روى تصوراتش اين فيلم رو ساخته فرق بين تصورات منطقى آدما اينجاها مشخص ميشه
ضعف مفرط سازنده از علم سینما
==================
در باره این (شبه فیلم) چیزی زیادی نمی توان گفت. آنقدر ناشی است که خام بینانه تلاش می کند تا در جای جای فیلم، از نمادهای دم دستی و به شدت تکراری و متعدد استفاده کند:
شهر بد : روی پلاک اتوموبیل ها!
تتوی کلمه ج....کش روی صورت (!!!!! صورت) آدم بده ی مواد فروش کوک زن!
نفت عزیز: روی دیوار پالایشگاه و اتاق رئیس و حشت (کلمه ای که روی اتاق رییس نوشته)!!!!
با این همه، خون آشام شبرو با چادری سیاه ظاهر می شود، حال آنکه خود دائم در بین همین افراد می لولد و خود قطعا یکی از همینها است
این حجم از نماد و استعاره برای فهم بینندگانی در محدوده (قشر کوره پز) است! ..... عوام تر از عوام .... مقایسه کنید با آثار درخشان سینمای ۵۰ سال قبل ایرا« : کندو؛ کاکو، قیصر، رضا موتوری و سازدهنی .....
این همه از دریافت های ناشیانه و مبتذل فهم فیلمساز از دانش سینما منتج می شود.
البته مشارالهیا (!!!) نویسنده و کارگردان فیلم نیز هست
آبروی سینمای ایران در بین فیلمسازان آمیریکا، حراج می شود
با زیها به شدت ضعیف و تصنعی، حتی یک بازیگر نیست که در صحهنه جدی (پلک) هم نزند!!!
نوشتن بیشتر، پرداختن و اتلاف زمان و قلم و حجم اینترنت، در ازای محصولی پیش پا افتاده و تجربی در حد افرادی است که عرض کردم
یعنی فیلم کلا خسته نباشیده! افتضاح مال یه دقیقه شه!
من که اصلا خوشم نیومد مدام فیلم رو میزدم جلوتر آخرشم حذفشکردم ریتم خیلی کند و داستان نچسب با بازی های بی حال. فیلم ((زیر سایه)) خیلی خوب بود ولی این یکی....
ایران تو این فیلم:شهر بد .. تاریک .. ظلم ستم .. مرگ ... تنهایی .... و یک جای کسل کننده .. یک نکته مثبت تو این فیلم نیست درباره ایران
چرت ترین فیلم موجود در تاریخ بشریت
معمولا عادت دارم یه فیلمو که میبینم تا اخرش ببینم، ولی سر این فیلم جوونم در اومد تا تموم شه اصلا جذبم نکرد! با دوستم میدیدم، که کلا دوستم وسطش خوابید! خلاصه که خیلی بد بود به نظرم!!! امتیاز من ۱، که اونم زیاده!!
از اون دسته فیلمهایی هست که بعد از دیدن حتما پاک می کنین
ینی هرکی نظرات را بخونه از گوشاش دود میزنه بیرون،آخر خوبه یا بده،دقیق توضیح بدید،واسه نت پول میریم
بی نظیر، مولفه های سینمای جارموش هم توی این فیلم به چشم میخوره.
فیلم عالی بود حتما ببینید
nafahmidam manzoore in film chi boodchi mikhast bege vaghean?
به نظر من این فیلم سیاه سفید اگه صامت بود بهتر میشد چون دیالوگ ها نقطه ضعف فیلم بودن از یک طرف دیگه داستان خیلی کند جلو میره
آثار هالیوودی رو مغز مخاطب ایرانی هم نشست کرده و فیلم خوبی مثل این رو تمسخر می کنن...فیلم رو باید چند بار دید