
«خانواده ی فریلینگ» زندگی آرامی را می گذرانند تا این که ارواح خبیث گورستانی که خانه (و شهر) آنان بر روی آن بنا شده، با دختر پنج ساله شان (اورورک) رابطه برقرار می کنند و او را به دنیای خود می برند. اما «فریلینگ ها» با تلاش فراوان و با کمک یک متخصص ماوراء الطبیعه، دختر را باز می گردانند...

پاریس،سال ۱۹۳۴."ویکتوریا گرنت" نمتواند کاری به عنوان خوانندگی برای خود پیدا کند.او پول کافی برای مهیا کردن غذا و سرپناه برای خود را ندارد."تاد"نیز به سرنوشتی مانند او دچار می شود و از کار خود اخراج می شود.برای حل مشکل هر دوشان،"تاد" با ایده ای نزد "ویکتوریا" می آید."ویکتوریا" با مدیریت "تاد" تظاهر کند یک مرد است و...

«نورمن تير جونير» (هنري فاندا) کمي پيش از تولد هشتاد سالگي اش کنار همسرش «اتل» (هپبرن) درخانه ي ييلاقي اش درنيو انگلند از تنفرش از پيري مي گويد. در مقابل، «تل» اصلا از بالا رفتن سنش اظهار نارضايتي نمي کند. تا اين که دخترشان «چلسي» (جين فاندا)، هم راه محبوب جديدش و پسر ده ساله ي او براي شرکت در مراسم تولد پدرش به آن جا مي آيد...