
گئرد وایسلر (با کد شناسائی: HGW XX/۷)، بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. وی مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند. آنها ماموریت یافتن مدرکی مبتنی بر «ناهنجاری» گئورگ دریمن را به گئرد وایسلر، بازجوی ارشد پلیس امنیتی اشتازی محول میکنند.

«جاستين کوئيل» (رالف فاینس) يک ديپلمات بریتانیایی است که در کنيا کار می کند. به زودی مشخص می شود «تسا» (راشل وایز) همسر جوان جاستین، طی حادثه ای در بزرگراه کشته می شود. به جاستین می گویند که همسرش در جريان حمله سارقين در يک بزرگراه بقتل رسيده است. اما جاستين دليل مذکور را نمی پذيرد چرا که احتمال می دهد همسرش بخاطر فعاليتهایي که عليه يک شرکت دارو سازی انجام داده کشته شده است...

جانی کش در سال ۱۹۳۲ در آرکانزاس آمريکا بدنيا آمده و در يک خانواده کارگری بزرگ می شود. او علاقه بسيار زيادی به موسيقی کانتری پيدا می کند و اولين ترانه های خود را بهنگام خدمت در نيروی دريائی در آلمان می نويسد. پس از بازگشت به امريکا، با دختری به اسم ويوين ازدواج می کند و در يک شغل معمولی مشغول می شود. اما رويای او خواننده شدن است و نهايتاً با يک تهيه کننده نامدار به اسم سام آشنا شده و سفری را برای اجرای چند کنسرت آغاز می کند. جانی با هر ترانه ای که می خواند مشهورتر می شود اما مشکل اينجاست که او به مواد مخدر و مشروبات اعتياد پيدا کرده است. يکی از همراهان او به دختری اسم جون کارتر است سعی می کند تا او را از شر اعتيادش نجات دهد و همين موضوع باعث شکل گرفتن روابط عاشقانه ای بين آندو می شود...

«والاس» و «گرومیت» در محلهی «وست والابی» کسب و کاری جدید راه انداختهاند. «آنتی پستو» (ضد آفت) نوعی خدمات انسانی ردیابی آفت هاست که «والاس» و «گرومیت» به کمکش، خرگوشها و سایر جانورانی را که محصولات باغچههای محله را میخورند، به دام میاندازند و به جایی دیگر منتقل میکنند…