
آقا و خانم "بنت" پنج دختر مجرد دارند."خانم بنت" بسیار علاقه دارد تا همسران مناسبی برای دخترهای خود پیدا کند.وقتی "آقای بینگلی" و "آقای دارسی" ثروتمند به زندگی آنها نقل مکان می کنند،آنها امیدوار می شوند.اما غرور،تعصب و سوءتفاهمات دست به دست هم می دهند تا رابطه آنها را پیچیده کرده و راه خوشبختی را ناهموار کنند...

گروهی از خبرنگاران سعی دارند تا آخرین سخنان گفته شده توسط سرمایه دار کلان و رئیس روزنامه Rosebud آقای «چالرز فاستر کین» را رمزگشایی کنند. فیلم با نمایش حلقه ی چاپ روزنامه ای که تیتر آن زندگی نامه ی چارلز فاستر کین می باشد، شروع می شود. پس از آن ما تکه هایی از گذشته ی زندگی چارلز کین را می بینیم. همانطور که خبرنگاران تحقیق و جستجو بیشتری می کنند، تماشاگران به اوج و محبوبیت رسیدن یک مرد را مشاهده می کنند و در آخر می بینند چطور از قله ی دنیا به پایین کشیده می شود...

« هيت كليف » ( اوليوير ) در خانهى خانوادهى « لينتن » بزرگ مىشود و به دختر « لينتنها » ، « كاترين » ( اوبرون ) ، محبتى عميق پيدا مىكند. پس از فوت پدر خانواده ، ادارهى امور به دست برادر بى كفايت « كاترين » مىافتد. خيلى زود « هيت كليف » كه نسبت به علاقهى « كاترين » به خود دچار ترديد شده خانه را ترك مىكند...