استفانی، دانشجویی که از یک کابوس خشونت آمیز تکراری رنج می برد، به خانه برمی گردد تا تنها کسی را که ممکن است بتواند این چرخه را بشکند و خانواده اش را از مرگ وحشتناکی که ناگزیر در انتظار همه آنهاست، نجات دهد، پیدا کند.
مردی برای موجسواری با پسرش به ساحل زیبای دوران کودکی خود بازمیگردد. در آنجا، توسط گروهی از ساکنان محلی مورد تحقیر قرار میگیرد و همین امر او را وارد نزاعی فزاینده میکند که وی را تا آستانه فروپاشی روانی پیش میبرد.
شیائو ما (Xiao Ma)، مردی ناشنوا، بهتنهایی دختر هفتسالهاش مو مو (Mu Mu) را بزرگ میکند. مو مو نهتنها فرزند اوست، بلکه پل ارتباطیاش با دنیای بیرون نیز محسوب میشود؛ او با استفاده از زبان اشاره به پدرش در یافتن کار و برقراری ارتباط کمک میکند.
پس از اینکه یک عمل دلسوزانه زندگی هنری جانسون را زیر و رو میکند، او در جستجوی یک قطبنمای اخلاقی است. هنری در این مسیر، با تکیه بر چهرههای مقتدری که با آنها روبرو میشود، به جادهای پر از دستکاری و ابهام اخلاقی کشیده میشود.