داستان دربارهی جراحی به نام آبهیمانیو سود است که در حرفهاش موفق اما در زندگی شخصی و روابط خانوادگی با مشکلاتی روبرو است. او در حال گذراندن روزی بسیار سخت است.
این حماسه اکشن تاریخی، بر زندگی هاسودا هیوعه متمرکز است؛ مردی که رهبری شورشی را در دوران موروماچی بر عهده داشت. او در کیوتو، گروهی از شورشیان را جمعآوری میکند تا دست به قیامی بیسابقه علیه حکومت بزند.
دورا، دیهگو و دوستان جدیدشان دل به جنگل خطرناک آمازون میزنند و در رقابتی تنگاتنگ میکوشند تا گنج افسانهای سول دورادو (خورشید طلایی) را قبل از اینکه نیروهای شرور قدرت عظیم آن را به دست آورند، کشف کنند.
مدیا و خانوادهاش در مراسم عروسی شتابزده تیفانی در باهاما شرکت میکنند. تنشها بالا میگیرد؛ زیرا تیفانی به نامزدش، زاویر، شک میکند و مادرش نیز بهطور عجیبی رفتار میکند که سوءظنهایی را درباره مشروعیت این ازدواج برمیانگیزد.
یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
یک زوج، سلیم و تاسیا، در حال آماده شدن برای عروسیشان هستند. با این حال، برنامههای شاد آنها زمانی به هم میریزد که خاله سلیم، تنها نسبت خونی او، میمیرد.
خانواده اسمارت در حالی که با رویاهای فراتر از حد خود کلنجار میروند، به این درک میرسند که کشمکش برای یافتن هویت و جایگاه فرد در جهان، مستقل از سن و مرحله زندگی، همواره وجود دارد.