داستان دربارهی ترو برندیوایِن است، یک سوارکار رودئوی درمانده، که در یک بوران گیر میافتد و در حالی که برای بقا با شرایط سخت آب و هوایی میجنگد، باید با انتخابهای زندگیاش روبرو شود.
انبار تاريکي در استراليا. يک گزارش گر زن (فيتس پاتريک) از جريان معامله ي مواد مخدر تعدادي قاچاقچي تصوير برداري مي کند. قاچاقچيان شروع به تعقيب اين گزارش گر مي کنند و او به يک مجري برنامه هاي آشپزي تلوزيون به نام «جکي» (چان) پناه مي برد...
داستان این فیلم در هندوستان دهه بیست میلادی رخ میدهد و درباره پسری جوان است که با یک اسب پرشور دوست میشود. در این دوران پرآشوب، تلاش این پسر برای رام کردن اسب و سوار شدن بر آن، او را به مبارزات مردم کشورش برای استقلال پیوند میدهد.
در جهان آینده که میمون ها مثل برده ها زیر دست انسان ها هستند، «سیزار» یکی از بوزینه های هوشمند، بعد از چندین سال مخفی شدن از انسان ها، قیام می کند تا هم نوعانش را آزاد سازد...
گى ( گيبل ) و وردستهايش، «گوييدو» ( والاك ) و «پرس» ( كليفت )، كابوى هاى ازاسب افتاده اى هستند كه در غرب آمريكا سفر مى كنند و دنبال مشاغل جورواجور مى گردند. تا اين كه با «رازلين» ( مونرو ) آشنا مى شوند كه اخيرا از شوهرش طلاق گرفته است...
« آرتور كودى جارت » ( كاگنى ) ، آدمكش روان پريش و سر دستهى گروهى از تبهكاران ، به زندان افتاده است . كارآگاهى ( اوبراين ) با ظاهر مبدل در زندان هم سلول او مىشود تا اطلاعاتى دربارهى گروه « جارت » به دست آورد .