
«اندرو وایک» (اولیویر)، نویسنده ی موفق داستان های تریلر، با صحنه سازی جریان یک سرقت از جواهرات همسرش «مارگریت» (چانینگ) را طوری ترتیب می دهد تا محبوب او، «میلو تیندل» (کین) را به قتل برساند. اما پس از این که «بازرس داپلر» (کاتورن) از راه می رسد، «اندرو» اصرار می ورزد که این یک بازی برای تحقیر «میلو» بوده و گلوله ها قلابی بوده اند...

«گيل رنارد» (دنيرو) فروشنده اي است که در زندگي شخصي و حرفه اي اش شکست خورده. او کشته مرده بيس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازيکن مورد علاقه اش، «بابي ريبرن» (اسنايپس) مي کند. «بابي» فصل ورزشي بدي را آغاز مي کند و تمام افتخارات به بازيکن ديگري به نام «پريمو» (دل تورو) که در همان تيم بازي مي کند، نسبت داده مي شود. «گيل» نيز براي درست کردن اوضاع، «پريمو» را مي کشد.

آرن که پس از کشتن پدر خود و دزدیدن شمشیر او آواره بیابانها شده، مورد حمله گرگها قرار میگیرد، کیمیاگری به نام شاهین او را نجات میدهد و همراه خود به سفر میبرد. آنها پس از مشاهده شهر هرت که در آن بردهفروشی مرسوم است در منزل زنی پناه میگیرند. از سویی کیمیاگر خبیثی به نام تارتن که سابقه دشمنی با شاهین را دارد درصدد است راز زندگی ابدی را پیدا کرده انتقام خود را از شاهین بگیرد. به همین دلیل زن و آرن را به گروگان گرفته، شاهین را با این ترفند به دام میاندازد...

وقتی جسد راننده آقای "ام بالون" ثروتمند پیدا می شود، کارآگاه "ژاک کلوزو" اولین افسری است که در صحنه حاضر می شود. همه مدارک و شواهد نشان می دهد که "ماریا گمبرلی" قاتل است. اما "کلوزو" که به او علاقه مند شده، معتقد است او چیزی را پنهان می کند.به همین دلیل او را از زندان آزاد کرده تا مخفیانه تعقیبش کند...