
مردي مجرد به نام «چارلز» (گرانت) در يک جشن عروسي «کري» (مک داول) را مي بيند و شيفته ي او مي شود. دو ماه بعد در يک مراسم عروسي ديگر، «کري» نامزد کرده، اما چارلز هم چنان به او علاقمند است. ماه ها بعد چارلز تصميم مي گيرد با يکي از دوستان سابق خود ازدواج کند، اما وقتي بار ديگر کري را مي بيند که همسرش جدا شده، تغيير عقيده مي دهد...

وقتي «دانته هيکس» (اوهالوران) مجبور مي شود در روز استراحتش، شيفت فروشندگي را در «کوييک استاپ» به عهده بگيرد، سعي مي کند - اگرچه با اکراه - وظيفه ي فروشندگي کم اجر خود را با قابليت هر چه تمام تر انجام دهد. در همين حال «رندال» (آندرسن)، دوست صميمي اش در مغازه ي نوار ويدئو فروشي کناري مشغول به کار است. نگرش تحقيرآلود «رندال» به کار درست در نقطه ي مقابل تلاش «دانته» است.

فِرِش یک پسربچه ۱۲ ساله می باشد که کارش فروش مواد مخدر است. فِرِش در یک مجتمع مسکونی شلوغ در کنار عمه و پسر عموهایش زندگی می کند. پدر او تبدیل به یک فرد بیکار و بی مصرف خیابانی شده، اما هنوز هم گاهی اوقات به بهانه بازی کردن شطرنج با فِرِش ملاقات می کند. خواهر او نیز با کسانی که از فِرِش مواد میخرند، همخوابه می شود. اما با گذر زمان فِرِش متوجه می شود که دیگر نمیخواهد مواد بفروشد و...

تومستون آريزونا، سال ۱۸۷۹. «وايات ارپ» (راسل) که به تازگي کار کلانتري داج سيتي را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر مي شود. «وايات» تصميم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگي آرامي را شروع کند، ولي با مزاحمت هاي کابوي ها و ورود «داک هاليدي» (کيلمر) ـ دوست قديم «وايات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکي کورال مي کشد.