در یک دبیرستان مارک ارشد کلاس نهم می شود ولی بخاطر اینکه بتواند خود را تغییر دهد و دیگر او را مسخره نکنند از مدرسه خارج شده و با چهره ای متفاوت به یک مدرسه دیگه می رود تا اینکه...
«فیلیپ گاستونه» دزدی است که از سیاهچالی در آکیلا می گریزد و از این رو مامورین شروع به تعقیب او می کنند. در آستانه دستگیر شدن او، «کاپیتان ناوارو» با او دوست می شود...
« اومبرتو » ( باتيستى ) كارمند سابق مسنى است كه با حقوق ناچيز بازنشستگى روزگار مىگذراند . او كمكم به اين نتيجه مىرسد كه اميدى به بهبود اوضاع نيست و تصميم به خودكشى مىگيرد .
یک گروه دخترانه کی-پاپ که شهرتی جهانی دارند، در عین حال که زندگی پر زرق و برق خود را در کانون توجه حفظ می‌کنند، به صورت مخفیانه به عنوان شکارچی اهریمن فعالیت کرده و تعادلی بین این دو وجه از زندگی‌شان برقرار می‌کنند.
ژاژا کوردا، بازرگان ثروتمند، تنها دخترش را که یک راهبه است، به عنوان تنها وارث املاکش تعیین میکند. کوردا که در آستانه آغاز سرمایه‌گذاری جدیدی است، به همراه دخترش به زودی هدف دسیسه‌چینی سرمایه‌داران جاه‌طلب، تروریست‌های خارجی و آدم‌کش‌های مصمم قرار می‌گیرند.
کریس چانی، زندانی سابق که به تازگی آزاد شده، دست به اقدامی بسیار خطرناک می‌زند: او الیسا، دختر ویسنته، گانگستر بانفوذ را می‌رباید. این اقدام، کریس و الیسا را در مسیری پرخطر قرار می‌دهد، چرا که اِل کوروو، قاتلی روان‌پریش که در پی انتقام از خانواده ویسنته است، آن‌ها را تعقیب میکند.
کیت که در منطقه‌ی دنج و خوش‌منظره‌ی اکو ولی زندگی میکند، علاوه بر نگهداری و آموزش اسب‌ها، با یک غم بزرگ شخصی هم دست و پنجه نرم میکند. یک روز، دخترش، کلر، سراسیمه، لرزان و در حالی که لباس‌هایش آغشته به خون غریبه‌ای است، ناگهان مقابل خانه‌ی او ظاهر می‌شود.
«هانا مونتانا» یک ستاره نوجوان و خواننده ی محبوب است که برنامه هایش در رده ی سنی نوجوانان فوق العاده محبوب است و اینک پدرش قصد دارد او را به تعطیلات ببرد. هانا تصور میکند آن‌ها به شهری بزرگ مثل نیویورک یا به مراکز بزرگ تفریحی خواهند رفت. اما پدرش او را به یک مزرعه ی دورافتاده در روستایی کوچ میبرد تا او را با دنیایی دیگر آشنا کند. زندگی در مزرعه باعث ماجراهایی جالب برای هانا می شود...
پسر جوانی وارد معامله ای با جادوگران می شود و بعد از اینکه او را به یک موش کوچک تبدیل کرده اند، سعی دارد جلوی آن ها را بگیرد...