« وايات ارپ » ( فاندا ) كلانتر شهر تومستون مى شود تا با كمك « داك هاليدى » دائم الخمر ( ماتيور ) ، انتقام مرگ برادرش را بگيرد . سرانجام كار « وايات » به دوئل با خانواده شرارت پيشه ى « كلانتن » ( كه عامل مرگ برادرش بوده اند ) در اوكى كورال مى كشد...
" اوتو کلر " ( هاسه ) ، مهاجرى آلمانى و خادم کلیساى در کبک کانادا ، یک وکیل را که هنگام دزدى خانه اش او را دیده است مى کشد ، اما چون براى شناخته نشدن لباس کشیشى به تن داشته ، سوءظنها متوجه "پدر مایکل ویلیام لوگان " ( کلیفت ) مى شود .
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا » ( داگلاس ) ، براى نخستين بار لذت دلباختگى و زن بودن را تجربه مىكند.
در جامعهای فارغ از فقر، بیماری و جنگ و تحت سلطه یک هیأت بینالمللی، بازی خشنی بهنام رولربال – که تلفیقی از فوتبال، هاکی، رولر دربی و موتورسواری است – محبوبترین ورزش است و احساسات ضد اجتماعی مردم را «تخلیه» میکند ...
گى ( گيبل ) و وردستهايش، «گوييدو» ( والاك ) و «پرس» ( كليفت )، كابوى هاى ازاسب افتاده اى هستند كه در غرب آمريكا سفر مى كنند و دنبال مشاغل جورواجور مى گردند. تا اين كه با «رازلين» ( مونرو ) آشنا مى شوند كه اخيرا از شوهرش طلاق گرفته است...
« آرتور كودى جارت » ( كاگنى ) ، آدمكش روان پريش و سر دستهى گروهى از تبهكاران ، به زندان افتاده است . كارآگاهى ( اوبراين ) با ظاهر مبدل در زندان هم سلول او مىشود تا اطلاعاتى دربارهى گروه « جارت » به دست آورد .
« آيرين » ( لومبارد ) و « كورنليا » ( پاتريك ) دو خواهر ناز پرورده هستند كه براى تلكه كردن مردم در خيابان پارك برنامه اجرا مىكنند. « كورنليا » سعى مى كند از مرد فقيرى به نام « گادفرى پارك » ( پوئل ) استفاده كند ، اما « گادفرى » بر آشفته مىشود...