
«دکتر وارنيک» (جونز)، مدير مرکز نگهداري حيوانات خانگي، «هاروي» (پلات) و «ورنن» (توتچي) را به يک فروشگاه حيوانات مي فرستد تا براي آزمايش هايش، توله سگ بدزدند. در بين توله هاي دزدي، سگي از نژاد «سن برنار» از وانت در حال حرکت فرار مي کند و خود را به «خانواده ي نيوتن ها» مي رساند و پدر خانواده، «جرج» (گرودين)، به خاطر اصرار بچه ها و همسرش، او را نگاه مي دارد و...

پیتر بنینگ» (ویلیامز)، وکیل متنفذ و موفق، زن و دو فرزندش را برای تعطیلات کریسمس به دیدن «مادربزرگ وندی» (اسمیت) به لندن می برد. او که بر اثر مشغله های حرفه ای، از توجه و نزدیکی کافی به بچه هایش بازمانده، یک شب از مراسم جشنی به خانه ی «وندی» باز می گردد و در می یابد که بچه ها ناپدید شده اند. در یادداشتی به امضای «کاپیتان جیمز هوک»، از او دعوت می شود تا برای باز پس گیری آنان به «سرزمین رؤیایی» برود

«سونگليان» (لي) به دنبال مرگ پدر و فقر خانواده از دانشگاه بيرون مي آيد و همسر چهارم مردي ثروتمند به نام «چن زوئوکيان» (جينگوو) مي شود. او با رابطه هاي پيچيده و حسادت آميزي که ميان همسران با شوهرشان وجود دارد، عشق هاي ممنوع، توطئه هاي «يانر» (لين)، مستخدمه اي که رؤياي همسري ارباب را دارد، روبه رو مي شود.