
«ويک ديکينز» (تراولتا)، خلبان نيروي هوايي، هم راه با کمک خلبان جوانش، «رايلي هيل» (اسليتر) يک عمليات ظاهرا معمولي شبانه را انجام مي دهند. اما «ديکينز» در واقع خائني است که بمب افکن «استيلت» شان را به طرز خطرناکي در دره ي مرگ فرود مي آورد تا دو کلاهک هسته اي آن را بربايد و به تروريست هايي که مي خواهند از دولت باج بگيرند، بفروشد.

"سوزانه" دختری پانزده ساله است که فقط برای تفریح با پسران زیادی رابطه دارد اما نمی تواند یکی از آنها را واقعا دوست بدارد.خانواده اش او را درک نمی کنند و پدرش رفتار او را دوست ندارد.وقتی او خانه را ترک می کند مادرش دچار مشکلات عصبی شده و برادرش "رابرت" او را به عنوان تنبیه مورد ضرب و شتم قرار می دهد...

بريتيش کلمبيا، کانادا. وکيلي به نام «ميچل استيونز» (هولم)، که دخترش بر اثر استعمال مواد مخدر از دست رفته، به شهر کوچک سام دنت مي رود که در آنجا به تازگي زندگي تعدادي دانش آموز در اثر سقوط مدرسه در يک درياچه ي يخ زده کشته شده اند. او والدين قربانيان را وا مي دارد تا عليه مقصر يا مقصران حادثه اعلام شکايت کنند.