
«بک» شکارچی آدمی است که برای صاف کردن قرضش راهی جنگلهای آمازون می شود تا کسی را دستگیر کند. وی متوجه می شود که شکار او آن آدم بدی نیست که به او می گفتند؛ او «تراویس» است، باستانشناسی که به دنبال مجسمه ای می گردد. راک و تراویس باهم قرار می گذارند تا این مجسمه ارزشمند را پیدا کنند...

مردی یک پدر و دو دختر خردسال او را در تصادفی زیر میگیرد و موجب مرگ هر سه آنها میشود. در بیمارستان، قلب این پدر به بیماری که در حال مرگ است، پیوند میشود و او را نجات میدهد. بعد از این اتفاق، زندگی سه خانواده متاثر میشود. مرد با قلب پیوندی کنجکاو میشود خانوادهی فرد اهدا کننده را پیدا کند و زن بیوه هم دنبال گرفتن انتقام از قاتل همسر و فرزندانش است.

«والر» (نیکلاس کیج) یک جاعل و کلاهبردار بزرگ و ماهر اما به شدت وسواسی و روان پریش است. والر برای اینکه مشکلات روحی روانی اش بر روی حرفه اش تاثیر نگذارد به اجبار تحت مداوای دکتر کلین قرار می گیرد. دکتر کلین برای مداوای او تصمیم می گیرد وی را با دختر ۱۵ ساله اش «آنجلا» که والر تاکنون او را ندیده و از وجودش نیز خبری ندارد مواجه کند. ۱۴ سال پیش، در همان بدو ازدواج، همسر باردار والر او را ترک کرده و بنابراین والر هرگز موفق به دیدن دخترش نشده است. حال آنجلا برای یک تعطیلات کوتاه نزد پدرش می آید. بازگشت او والر را در موقعیت تازه و دشواری قرار می دهد.

داستان انیمیشن Tokyo Godfathers پدر خوانده های توکیو در یک شب کریسمس در شهر توکیو آغاز می شود که سه نفر بی خانمان به نام های جین و هانا که مرد و زنی میانسال هستند و دختری به نام میوکی که با آنها زندگی می کند ، وقتی به دنبال غذا می گشتند به یک نوزاد رها شده بر می خورند ، به همراه این نوزاد یه نامه بود که از یابنده نوزاد خواسته تا از او مراقبت کند ولی از نام نوزاد چیزی نگفته و یک کیسه که حاوی سره نخ هایی از پدر و مادر اصلی این نوزاد می باشد ، آغاز می شود . این سه نفر تصمیم می گیرند تا تمام تلاش خود را برای پیدا کردن والدین اصلی این نوزاد بکار گیرند و او را به خانواده واقعیش برسانند . چون او را در شب کریسمس پیدا کردند نام این نوزاد را Kiyoko به معنای فرزند خالص می گذارند . پدر خوانده های توکیو یک انیمیشن ساخت ژاپن به کارگردانی Satoshi Kon و Shōgo Furuya می باشد که در سال ۲۰۰۳ ساخته شد . Tokyo Godfathers سومین انیمیشنی است که Kon نوشته و کارگردانی کرده است . وی فیلنامه این انیمیشن را با همکاری Keiko Nobumoto نوشت و در سال ۲۰۰۳ این انیمیشن موفق به دریافت جایزه جشنواره هنر ژاپن گردید

کلمن سیلک (آنتونی هاپکینز) استاد موفق یک دانشگاه مطرح است. او سال هاست که زیر سایه یک دروغ بزرگ زندگی می کند. سیلک ظاهرا سفید پوست به نظر می رسد، ولی در واقع او سیاه پوست دورگه ای است که برای موفقیت در کار و جامعه هویت اصلی خود را پنهان کرده است. اما اتفاقی تمام اعتبار و سابقه او را از بین می برد، و مسیر زندگی او را کاملا تغییر می دهد. توهین او به چند دانشجو در سر کلاس درس، تمام اعتبار او را زیر سوال می برد. مدیران دانشگاه گفته های سیلک را ناشی از طرز فکر نژادپرستانه او تلقی می کنند، و نهایتا تصمیم به اخراج او از دانشگاه می گیرند. سیلک پس از اخراجش با زن جوانی به نام فونیا فرلی (نیکول کیدمن) آشنا می شود...