دو آدمکش نوجوان به نامهای چیساتو و ماهیرو به شهر ساحلی میازاکی سفر میکنند. در آنجا، به طور غیرمنتظرهای با یک آدمکش تشنه به خون روبرو میشوند که قصد دارد تعداد قربانیان خود را افزایش دهد.
داستان در اقیانوس آرام، سال ۱۹۴۲ اتفاق میافتد. یک سرباز ژاپنی و یک زندانی جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروک گرفتار شدهاند، و توسط موجودی مرگبار شکار میشوند. دو دشمن خونی باید برای بقا در برابر ناشناختهها با هم متحد شوند.
این حماسه اکشن تاریخی، بر زندگی هاسودا هیوعه متمرکز است؛ مردی که رهبری شورشی را در دوران موروماچی بر عهده داشت. او در کیوتو، گروهی از شورشیان را جمعآوری میکند تا دست به قیامی بیسابقه علیه حکومت بزند.
هنگامی که ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم تسلیم می شود، سربازی به نام هیرو اونودا به جنگل های فیلیپین عقب نشینی می کند تا خودش جنگ را برای ۱۰۰۰۰ روز دیگر ادامه دهد...