زندگی مادالنا، زن سی و چند ساله ای که شغل کسل کننده ای دارد و در قرارهای ناموفق شرکت می کند، کاملاً به هم ریخته است. تا اینکه یک روز با فرشته نجات غیرمنتظره ای به نام والنتینا ناپی،روبرو می شود..
در ساحلی در نیس ، فرانسوا با پگی مرموز ملاقات می کند و عاشق او می شود. به دنبال وی به یک ویلا ، او با مارک ، وکیل آشنا می شود که رابطه عجیبی با این دختر دارد. مارک به فرانسوا می گوید که پگی معتاد به مواد مخدر است: او مردانی را که به او نزدیک می شوند می کشد.
یک خبرنگار جنگی نا امید که نمی تواند جنگی را که باید از آن گزارش تهیه می کرده را پیدا کند، تصمیم می گیرد که از راهی خطرناک وارد بشود...
دلیا، زنی که در جامعه مردسالار ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم زندگی میکند، برای رهایی از یوغ ستم شوهر خشن خود، دست به طغیان می‌زند.
گیسو ، یک صنعتگر نجیب اسپاگتی در شهر ونیز در آستانه مرگ است و خواهرش ماگدا، همسرش آینس، و دخترش Suzie، - نتیجه یک معاشقه قدیمی بیست ساله قبل از تلاش برای بدست آوردن میراث عظیم ...
این اثر، دنیای موسیقی کلاسیک را در یک ونیز تاریخی با سبک معماری جدید، به شکلی برابرتر از گذشته، دوباره تصور میکند.
میرتا ۱۹ ساله بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر به همراه معشوقش رابین جان خود را از دست می دهد. او سپس به تنهایی نجات پیدا می کند و متوجه می شود که برای ادامه زندگی باید انسان های زنده را بخورد.
«جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او را در رویارویی با یک گروه خلافکار ۱۵۰ نفره که به «دسته وحشی ها» شهرت دارند، یاری کند...
“سوزان استیونسون” (اورسلا آندرس) به همراه برادرش “آرتور” (آنتونیا مارسینا) به گینه نو میروند تا شوهر “سوزان” راکه طی یک تحقیق علمی در جنگل ناپدید شده را پیدا کنند.”ادوارد فاستر”(استیسی کیچ) که همکار و دوست شوهر “سوزان” بوده به عنوان راهنما آنها را در آن جنگلهای مرموز همراهی میکند…