
«تانگ لانگ» به ایتالیا می رود تا به خویشاوندانش در گرداندن رستورانشان کمک کند. اوباش محله که تا بحال از خویشاوندان او باج می گرفتند، با آمدن لانگ در میابند که دیگر نمی توانند مانند سابق به کارشان ادامه دهند و از این رو رئیس آنها برای شکست دادن لانگ یک استاد رزمی آمریکایی را استخدام می کند.

لای ( دیوید چیانگ ) قهرمان جوان و بینظیری است که هیچ راهزن و متجاوزی نمی تواند در برابرش قد علم کند اما پاپوشی برای وی دوخته میشود . او با استاد فاسدی به مبارزه برمی خیزد اما از آنجا که استاد ، به سلاح عجیب و مرگباری مجهز است ، لای از او شکست می خورد و مجبور می شود بخاطر قولی که داده ( هر کسی که در این مبارزه شکست بخورد باید دست راست خود را قطع کند ) دست خویش را با شمشیر خود قطع کند . او زخمی و خسته به روستایی پناه می برد . یک سال می گذرد . لای اینک در یک میهمانخانه مشغول کار است که ناگهان قهرمان جوان و عدالت جویی به نام فینگ ( تی لونگ ) پا به همان میهمانخانه می گذارد …