

میدونید، مردم با حق برابر به این دنیا نمیان! میدوریا ایزوکو از وقتی چهار سالش بود مورد آزار و اذیت همکلاسی هایی قرار می گرفت که قدرتهای فوق العاده داشتند. ایزوکو یک مورد نادر بود که بدون هیچ قدرتی به دنیا اومده بود. تمام این اتفاق ها باعث نشد اون از حرکت کردن به سمت چیزی که آرزوش را داشت دست بکشه، تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ دقیقا مثل مردی که همیشه تو زندگی تحسینش می کرد، ممکنه در اوج ناامیدی در اوج گریه و فریاد از نرسیدن... با کمک کسی که همیشه میخواست مثل اون باشه شانسی برای رسیدن به رویاهاش پیداکنه؟

در شب حملات پاریس. کریستل نیز مانند سایر نقاط کشور در شوک به سر می برد. صبح روز بعد، او به سرعت با گروهی از قربانیان ارتباط برقرار می کند و زمانی که ایده ایجاد یک گروه حمایتی برای بازماندگان مطرح می شود، کریستل در زنده کردن آن نقش اساسی دارد. با این حال، مشخص میشود که ارتباط او با این تراژدی آنطور که به نظر میرسد نیست و تهدید میکند تا شبکه عمیقتری از دروغها را باز کند.