

داستان سریال در مورد زنی به نام "آلیسون ویلسون" می باشد که زندگی زناشویی خوبی با همسرش "الک ویلسون" دارد. اما بلافاصله پس از مرگ همسرش ناگهان سر و کله زنی جلوی در خانه "ویسلون ها" پیدا می شود، این زن ادعا می کند که همسر "الک" است و خانم "ویلسون" واقعی اوست. این اتفاق باعث می شود تا "الیسون" پی به رازهایی ببرد، که پای او را به اتفاقات عجیب و داستان های جاسوسی باز می کند..

داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده…


جم و ریحان قرار بود صاحب بچه ها ی سه قلو بشن و درست روز تولد جم این بچه ها بدنیا اومدن ولی یکیشون موقع تولد میمیره. درست همون روز یه بچه تازه متولد شده رو که در حیاط مسجد ترک شده بود به بیمارستان میارن و جم تصمیم میگیره اونو به جای بچشون که مرده بود بزرگ کنه. الان اون بچه ها بزرگ شدن و هرکدوم زندگی خودشون رو دارن ولی سریال مدام بین گذشته و زمان حال در گردشه…