

داستان سریال درمورد فردی بنام الکس کین مامور اطلاعاتی سابق که به عنوان مشاور امنیتی کازینویی در لاس وگاس استخدام می شود تا در مقابل جرم و جنایت بایستد و مسئول برقراری امنیت باشد. او پس از کش و قوس های فراوان در زندگی خود و کشته شدن همسرش، با شخصی بنام جانسون و کساندرا آشنا می شود و پیشنهاد جانسون، شخصی که مسئول نظارت بر قمارها در کازینو ـست، مبنی بر شغلی خطرناک را می پذیرد. با این اوصاف او خود را آماده مقابله با خطرناکترین لحظات در زندگی اش می کند.


داستان در بازه زمانی یک سال پس از حمله تروریسی به اودسا، تگزاس جریان دارد. این حمله باعث نابودی شهر شد و دولت کسانی را که دارای قدرتهای خارق العاده هستند را مقصر می داند بنابراین آنها مجبور به زندگی پنهانی و یا فرار شدند. دو مورد از این شورشیان به نامهای "لوک" و "جوآن" به دنبال انتقام دوستان از دست رفته خود هستند...


داستان سریال مربوط به دختر زیبایی به اسم جین است که به صورت برهنه در میدان تایمز رها شده است. بدن وی پر از خالکوبی های مرموز و پیچیده است که توجه سایرین را به خود جلب میکند. جین هیچ چیز به خاطر نمی آورد از اینکه چطور این بلا سر او آمده و کار چه کسی بوده است. او نه تنها این حوادث را به یاد نمی آورد بلکه نمیداند چه کسی است و چه گذشته ای دارد. اما یک چیز قابل توجه در خالکوبی های او وجود دارد. در پشت گردن او نام کرت ولر مامور اف بی آی خالکوبی داده شده است. جین، بازرس ولر و سایر مامورین اف بی آی به سرعت در می یابند که هر نشانی که روی بدن جین قرار دارد یک سرنخ برای حل بحران هویت اوست و نشان میدهد که او چه کسی است...


داستان سریال از سال ۱۹۶۷ میلادی با گم شدن دختر نوجوان یکی از وکلای خوش نام شهر لس آنجلس و آغاز تحقیقات گروهبان پلیسی به نام Sam Hodiak برای یافتن او آغاز می شود و از آنجا که کسی در آن دوران تمایلی به همکاری با او به عنوان پلیس ندارد مجبور به کمک گرفتن از مامور مخفی یاغی و سرکشی به نام Brian Shafe می گردد. تحقیقات مشترک آنها را سرانجام به مخفیگاه رهبر فرقه آنارشی گرایی می کشاند که زنان ساده لوح و آسیب پذیر را ترغیب به پذیرفتن فرقه او جهت استفاده از آنها برای رسیدن به اهداف هولناکش می کند...