

درامعاشقانهدرام کرهای
چا جین وو مشکل شنوایی دارد. او به دلیل ناتوانی در صحبت کردن راحت نیست. چا جین وو عادت دارد به جای صحبت کردن، احساسات خود را از طریق نقاشی بیان کند. او به طور اتفاقی با جونگ مو یون ملاقات می کند. او یک هنرپیشه مشتاق است و احساسات خود را با کلمات بیان می کند. چا جین وو و جونگ مویون عاشق یکدیگر می شوند.


هیجانیمعمایی
میونگ جون تصمیم می گیرد که روهی را بدزدد تا هزینه های بیمارستان دخترش را بپردازد. در راه او، شخصی جلوی ماشینش می افتد که معلوم می شود روهی است. او چیزی را به خاطر نمی آورد و میونگ جون ادعا می کند که پدرش است و با والدینش برای باج تماس می گیرد اما موفق نمی شود. او شاهد بردن اجساد پدر و مادرش به خانه شان است و صحنه را ترک می کند. روهی به میونگ جون مشکوک می شود.