داستان این سریال در مورد مردان و زنانی است که در یک ایستگاه آتشنشانی در سیاتل مشغول به کار هستند...
داستان سریال درباره‌ی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی می‌کند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی می‌باشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفته‌اش ، علی‌رغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار می‌رود و با مهارت به درمان اطفال می‌پردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی می‌باشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانی‌های خویش غلبه می‌کند و موانع را کنار می‌زند...
سریال داستان نل سرانو را دنبال می‌کند، که مجرد است و احساس پیری می‌کند، که در تلاش است زندگی و حرفه‌ای را که ۱۰ سال پیش پشت سر گذاشت، از سر بگیرد.
داستان چارلی شیاد و افسر مخفی سیا اما را روایت می کند. یک شب عشق بین این زوج را که به طور حرفه ای در یک دوره برخورد هستند، شعله ور می کند.
“گلدبرگز” مطمئنا یک خانواده دوست داشتنی است ! مادری مغرور ، پدری خشن ، خواهری افتضاح ، برادری با حس های پوچ (سندروم فرزند وسط) و کوچیک ترین عضو یعنی “آدام” که به فیلم برداری علاقه دارد ، همچنین پدربزرگ خانواده ، مرد پرتنش گروه . حال تصور کنید گرد هم آمدن این خانواده هفت بیجار را در این سریال …. !
روزنامه نگاری به دنبال شروعی تازه در آلاسکا برای کار در روزنامه ای در آنکوریج است.
یک کاراگاه خصوصی با یک پلیس سابق با هم تیمی تشکیل میدهند تا یک پرونده ادم ربایی در مونتانا را حل کنند...
سه خواهر و برادر بزرگسال در سطح امنیتی و مالی بسیار متفاوتی از یکدیگر زندگی می کنند که...
یک کارگر نانوایی با یک فوق ستاره بین المللی رابطه برقرار می کند ...