زندگی یک زن و شوهر جوان پس از اینکه هدیه ای از طرف یکی از افردای که در گذشته ی شوهر وجود داشته به آنها می رسد و همین هدیه باعث بر ملا شدن راز هایی میشود که …
زندگی یک زن و شوهر جوان پس از اینکه هدیه ای از طرف یکی از افردای که در گذشته ی شوهر وجود داشته به آنها می رسد و همین هدیه باعث بر ملا شدن راز هایی میشود که …
عالی بود......خطر لو رفتن داستان . . . . . . . . .. .
اوج فیلم دیالوگ آخر بود که چگونه باید با یک ذهن مسموم زندگی کرد...... کل فیلم بهترین وجه ممکن به هدفش رسید با این دیالوگ
5
p.pan2013
۹ سال پیش
*اسپویل داره. فیلم خوبی بود. داستان یه انتقام جانانه رو به تصویر میکشه. اون جمله آخرش که میگه: ببین وقتی ذهن افراد رو مسموم میکنی چه اتفاقی می افته؟؟؟؟ فوق العاده بود. این جمله در اصل بر میگرده به کار سایمون تو مدرسه. ذهن بقیه رو مسموم کرده بود نسبت به واقعیت و واسه همین کل زندگی گوردو رو براش زهرمار کرده بود. گوردو هم جوابشو اونجوری داد. ۲۰ دقیقه ی آخرش غافل گیر کننده بود. مخصوصا از اون قسمتی که ۳ تا هدیه رو با هم به سایمون داد. در کل فیلم قشنگی بود و ارزش نگاه کردن داشت. ۸/۱۰. اون ۲ نمره م بخاطر این بود که داستان اواسط یکم افت داشت. دعواهای زن و شوهره خیلی کش دار شده بود و از هیجان فیلم کم میکرد. یا علی.
5
k.taheri48
۹ سال پیش
Joel Edgerton گل کاشت! چقدر زیبا کارگردانی کرده بود. داستان تمیزی داشت و بازیگرها هم هنرمندانه بازی کرده بودند. مخصوصا bateman و صد البته خود Edgerton . قبلا از بازی ربکا هال لذت نمی بردم ولی توی این نقش خیلی بازی دوست داشتنی ای داشت.
فیلمنامه هم قوی بود و صداگذاری ها خوب بودن . اگر از این ژانر لذت میبرید طولانی بودنش خستتون نمیکنه .
اسپویل: اینکه اخرش معلوم نشه بچه مال کی بوده نه تنها نقطه ضعف نیست بلکه بسیار پایان زیبایی رو رقم میزنه و باعث میشه به قول گوردو واقعا مسموم شدن ذهن رو حس کنی...
یکی از بهترین های ۲۰۱۵ ۸/۱۰ توی ژانر خودش
5
eisa1372
۹ سال پیش
شاید کرده باشه شایدم نکرده باشه :دی
4
mohsen rahimi
۹ سال پیش
فیلم شاهکار بود... خیلی کم پیش میاد که به یه فیلمی نمره بدم اما این فیلم مجبورم کرد که نمره بدم و نمره من به این فیلم ۱۰ از ۱۰ بود... کارگردانی خیلی خوب بود و از اون خوب تر فیلمنامه، پر از فراز و نشیب و نقاط عطف ... فیلم به معنای واقعی کلمه معمایی بود یه سری از معما ها تقریبا داخل فیلم حل شد اما سری دیگه با پایان بازی که فیلم داشت تقریبا حل نشده باقی موند و من این رو خیلی دوست داشتم... موضوع فیلم هم خیلی خوب بود ... فیلم افرادی که دارای شخصیت ((ضداجتماعی)) هستن رو بررسی می کنه. سایمون (اگه اسمش رو اشتباه نکنم ، همون شوهر زنه) اختلال شخصیت ضد اجتماعی داشت یعنی کار های غیر هنجار و بدی در گذشته و زمان حال انجام داده بود که بابش پشیمون نبود ، زیاد دروغ می گفت ، دو رو بود و سعی میکرد خودش رو جلوی افراد خوب جلوه بده ، این جور افراد در ابتدا در کارشون به موفقیت می رسن ولی با گذشت زمان با کم کاری ها و آدم فروشی و دروغگویی هاشون کارشون رو از دست می دن، و این جور افراد تا حدودی پارانوئید (بدگمانی) دارن ( چیزی که در آخر فیلم کاملاً مشخصه) . و گوردو فردی که در بچه با سایمون قلدور مدرسه رو به رو میشه ازش کتک می خوره، بهش تهمت زده میشه ،از مدرسه اخراج میشه، تو خونه وضعیت مناسبی به خاطر شایعات نداره و همه ی این ها دست به دست هم میدن که کودکی و دوره ی نوجوانی وحشت ناکی داشته باشه ... واقعاً غم انگیزه! اگه کسی دوران کودکی تقریباً مشابهی با گوردو داشته باشه کاملاً باهاش همزاد پنداری می کنه و چند قطره ای اشک میریزه ): بچه های مهربون و بی آزاری که گرفتار همسالان پرخاشگر و بی احساس میشن و زندگی براشون تبدیل به جهنم میشه):
4
sa.rahemi
۹ سال پیش
خام بدم، پخته شدم، سوختم... در نگاه اول با فیلمی با مضمون انتقام جویانه مواجهیم.سایمون در گذشته خودش عملی رو نسبت به گوردون انجام میده که تبعات اون در زمان حال دامنگیرش میشه...اما با نگاهی عمیق تر، میشه این فیلم رو تا حدودی عرفانی با آموزه های دینی دونست. هر چقدر در داستان به جلو میریم و بیشتر با پیشینه سایمون و گوردون آشنا میشیم پی می بریم که در واقع این گوردون نیست که از سایمون انتقام می گیره، بلکه این خود سایمون و گذشته شه که به سراغش میاد و مثل کارما اون رو در بر می گیره. سایمون با اعمالش شخصیت خودش رو شکل میده و مطابق با همین شخصیت، اعمال جدیدی رو مرتکب میشه و به تدریج سرنوشت خودش رو رقم میزنه. درست مثل این کلام قصار منسوب به امام علی (ع): مراقب افکارت باش که گفتارت را می سازد مراقب گفتارت باش که اعمالت را می سازد مراقب اعمالت باش که عادت هایت را می سازد مراقب عادت هایت باش که شخصیتت را می سازد مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت را می سازد! در ابتدا سایمون رو شخصیتی پاک و منزه می بینیم؛ یعنی همونطور که خودش، خودش رو میبینه و با جلو رفتن داستان و حوادثی که رخ میده ذره به ذره سرپوشی که سایمون روی گذشته اش گذاشته کنار میره و با خود حقیقیش رو به رو میشه و این مسئله که تقریبا تا پایان فیلم هیچ نشونه محکمی از مزاحمت گوردون در زندگی سایمون ارائه نمیشه کمک میکنه تا تمرکز و ظن بیننده (همراه با سایمون) هر چه بیشتر بر این مواجهه با خود قرار بگیره...و در نهایت هدیه گوردون به سایمون و کنار رفتن پرده ها که سبب میشه سایمون حقیقت اعمالش رو همونطور که هستند درک کنه و کارنامه اعمالش رو (بخوانید خودش رو) از چشمان نوزاد تازه متولد شده اش بخونه و ببینه و خودش قضاوت نهایی رو نسبت به خودش انجام بده...در حقیقت گوردون آموزگاریه که به سایمون درس معرفت میده و اون رو از سایمون بیخیال و غافل ابتدای فیلم (بخوانید خام) به سایمون خودشناخته انتهای فیلم (بخوانید سوخته) تبدیل میکنه و اون رو از علم الیقین به عین الیقین و سپس به حق الیقین می رسونه...آموزه ای که به طور استعاری از لفظ هدیه براش استفاده شده که یک خجستگی رو به ذهن متبادر میکنه و چه خجستگی ای بالاتر از آموختن از اشتباهات؟ همونطور که گوردون جایی در فیلم میگه: خیلی از اتفاق های خوب از اتفاقات بد حاصل میشه ( و یا به گونه ای دیگه: « ان مع العسر یسرا» )؛ در حالی که سایمون احساس میکنه که دنیا روی سرش خراب شده، نگاه گوردون از پشت در بیمارستان حاکی از لذت رضایت از انتقام نیست بلکه آمیزه ای از تأسف و امید یک معلم به درس گرفتن دانش آموزشه در انتها برای دوستانی که دودلند که این فیلم رو ببینند یا نه باید بگم که با فیلمی باطناً مشابه Oldboy طرف خواهند بود و اگه اون رو هم ندیدید (چون الان ۶ صبحه و نه حافظه ام یاری میکنه و نه حوصله ام که مثالی دیگه بزنم) فقط توصیه میکنم که ببینید، جدا از مطالبی که گفتم کارگردانی و فضاسازی و بازی های خوبی داره و بیننده رو درگیر میکنه...دیگه خود دانید!
3
shaghayeg-1392
۸ سال پیش
فیلم خوب و پر هیجانی بود اصلا خسته کننده نیست موضوع فیلم هم خلاقانه و اموزنده بود
3
AlirezA
۹ سال پیش
یــاد یه ضربمثلــی افتادم : از هــَــر دست بدی،از همون دست میگیری
داستــان فیلم عالی بود،بازیگــرا عالی،فضای فیلم عالی ... فقط یه جورایی ۱/۳ فیلم حوصلت سر میره ولی در کل قشنگ بود نمره من ۷/۱۰
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
عالی بود......خطر لو رفتن داستان
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
اوج فیلم دیالوگ آخر بود که چگونه باید با یک ذهن مسموم زندگی کرد...... کل فیلم بهترین وجه ممکن به هدفش رسید با این دیالوگ
*اسپویل داره.
فیلم خوبی بود. داستان یه انتقام جانانه رو به تصویر میکشه. اون جمله آخرش که میگه: ببین وقتی ذهن افراد رو مسموم میکنی چه اتفاقی می افته؟؟؟؟ فوق العاده بود. این جمله در اصل بر میگرده به کار سایمون تو مدرسه. ذهن بقیه رو مسموم کرده بود نسبت به واقعیت و واسه همین کل زندگی گوردو رو براش زهرمار کرده بود. گوردو هم جوابشو اونجوری داد.
۲۰ دقیقه ی آخرش غافل گیر کننده بود. مخصوصا از اون قسمتی که ۳ تا هدیه رو با هم به سایمون داد. در کل فیلم قشنگی بود و ارزش نگاه کردن داشت.
۸/۱۰. اون ۲ نمره م بخاطر این بود که داستان اواسط یکم افت داشت. دعواهای زن و شوهره خیلی کش دار شده بود و از هیجان فیلم کم میکرد.
یا علی.
Joel Edgerton گل کاشت!
چقدر زیبا کارگردانی کرده بود. داستان تمیزی داشت و بازیگرها هم هنرمندانه بازی کرده بودند. مخصوصا bateman و صد البته خود Edgerton . قبلا از بازی ربکا هال لذت نمی بردم ولی توی این نقش خیلی بازی دوست داشتنی ای داشت.
فیلمنامه هم قوی بود و صداگذاری ها خوب بودن . اگر از این ژانر لذت میبرید طولانی بودنش خستتون نمیکنه .
اسپویل:
اینکه اخرش معلوم نشه بچه مال کی بوده نه تنها نقطه ضعف نیست بلکه بسیار پایان زیبایی رو رقم میزنه و باعث میشه به قول گوردو واقعا مسموم شدن ذهن رو حس کنی...
یکی از بهترین های ۲۰۱۵
۸/۱۰ توی ژانر خودش
شاید کرده باشه شایدم نکرده باشه :دی
فیلم شاهکار بود...
خیلی کم پیش میاد که به یه فیلمی نمره بدم اما این فیلم مجبورم کرد که نمره بدم و نمره من به این فیلم ۱۰ از ۱۰ بود...
کارگردانی خیلی خوب بود و از اون خوب تر فیلمنامه، پر از فراز و نشیب و نقاط عطف ... فیلم به معنای واقعی کلمه معمایی بود یه سری از معما ها تقریبا داخل فیلم حل شد اما سری دیگه با پایان بازی که فیلم داشت تقریبا حل نشده باقی موند و من این رو خیلی دوست داشتم...
موضوع فیلم هم خیلی خوب بود ... فیلم افرادی که دارای شخصیت ((ضداجتماعی)) هستن رو بررسی می کنه. سایمون (اگه اسمش رو اشتباه نکنم ، همون شوهر زنه) اختلال شخصیت ضد اجتماعی داشت یعنی کار های غیر هنجار و بدی در گذشته و زمان حال انجام داده بود که بابش پشیمون نبود ، زیاد دروغ می گفت ، دو رو بود و سعی میکرد خودش رو جلوی افراد خوب جلوه بده ، این جور افراد در ابتدا در کارشون به موفقیت می رسن ولی با گذشت زمان با کم کاری ها و آدم فروشی و دروغگویی هاشون کارشون رو از دست می دن، و این جور افراد تا حدودی پارانوئید (بدگمانی) دارن ( چیزی که در آخر فیلم کاملاً مشخصه) .
و گوردو فردی که در بچه با سایمون قلدور مدرسه رو به رو میشه ازش کتک می خوره، بهش تهمت زده میشه ،از مدرسه اخراج میشه، تو خونه وضعیت مناسبی به خاطر شایعات نداره و همه ی این ها دست به دست هم میدن که کودکی و دوره ی نوجوانی وحشت ناکی داشته باشه ... واقعاً غم انگیزه! اگه کسی دوران کودکی تقریباً مشابهی با گوردو داشته باشه کاملاً باهاش همزاد پنداری می کنه و چند قطره ای اشک میریزه ): بچه های مهربون و بی آزاری که گرفتار همسالان پرخاشگر و بی احساس میشن و زندگی براشون تبدیل به جهنم میشه):
خام بدم، پخته شدم، سوختم...
در نگاه اول با فیلمی با مضمون انتقام جویانه مواجهیم.سایمون در گذشته خودش عملی رو نسبت به گوردون انجام میده که تبعات اون در زمان حال دامنگیرش میشه...اما با نگاهی عمیق تر، میشه این فیلم رو تا حدودی عرفانی با آموزه های دینی دونست. هر چقدر در داستان به جلو میریم و بیشتر با پیشینه سایمون و گوردون آشنا میشیم پی می بریم که در واقع این گوردون نیست که از سایمون انتقام می گیره، بلکه این خود سایمون و گذشته شه که به سراغش میاد و مثل کارما اون رو در بر می گیره. سایمون با اعمالش شخصیت خودش رو شکل میده و مطابق با همین شخصیت، اعمال جدیدی رو مرتکب میشه و به تدریج سرنوشت خودش رو رقم میزنه. درست مثل این کلام قصار منسوب به امام علی (ع):
مراقب افکارت باش که گفتارت را می سازد
مراقب گفتارت باش که اعمالت را می سازد
مراقب اعمالت باش که عادت هایت را می سازد
مراقب عادت هایت باش که شخصیتت را می سازد
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت را می سازد!
در ابتدا سایمون رو شخصیتی پاک و منزه می بینیم؛ یعنی همونطور که خودش، خودش رو میبینه و با جلو رفتن داستان و حوادثی که رخ میده ذره به ذره سرپوشی که سایمون روی گذشته اش گذاشته کنار میره و با خود حقیقیش رو به رو میشه و این مسئله که تقریبا تا پایان فیلم هیچ نشونه محکمی از مزاحمت گوردون در زندگی سایمون ارائه نمیشه کمک میکنه تا تمرکز و ظن بیننده (همراه با سایمون) هر چه بیشتر بر این مواجهه با خود قرار بگیره...و در نهایت هدیه گوردون به سایمون و کنار رفتن پرده ها که سبب میشه سایمون حقیقت اعمالش رو همونطور که هستند درک کنه و کارنامه اعمالش رو (بخوانید خودش رو) از چشمان نوزاد تازه متولد شده اش بخونه و ببینه و خودش قضاوت نهایی رو نسبت به خودش انجام بده...در حقیقت گوردون آموزگاریه که به سایمون درس معرفت میده و اون رو از سایمون بیخیال و غافل ابتدای فیلم (بخوانید خام) به سایمون خودشناخته انتهای فیلم (بخوانید سوخته) تبدیل میکنه و اون رو از علم الیقین به عین الیقین و سپس به حق الیقین می رسونه...آموزه ای که به طور استعاری از لفظ هدیه براش استفاده شده که یک خجستگی رو به ذهن متبادر میکنه و چه خجستگی ای بالاتر از آموختن از اشتباهات؟ همونطور که گوردون جایی در فیلم میگه: خیلی از اتفاق های خوب از اتفاقات بد حاصل میشه ( و یا به گونه ای دیگه: « ان مع العسر یسرا» )؛ در حالی که سایمون احساس میکنه که دنیا روی سرش خراب شده، نگاه گوردون از پشت در بیمارستان حاکی از لذت رضایت از انتقام نیست بلکه آمیزه ای از تأسف و امید یک معلم به درس گرفتن دانش آموزشه
در انتها برای دوستانی که دودلند که این فیلم رو ببینند یا نه باید بگم که با فیلمی باطناً مشابه Oldboy طرف خواهند بود و اگه اون رو هم ندیدید (چون الان ۶ صبحه و نه حافظه ام یاری میکنه و نه حوصله ام که مثالی دیگه بزنم) فقط توصیه میکنم که ببینید، جدا از مطالبی که گفتم کارگردانی و فضاسازی و بازی های خوبی داره و بیننده رو درگیر میکنه...دیگه خود دانید!
فیلم خوب و پر هیجانی بود اصلا خسته کننده نیست موضوع فیلم هم خلاقانه و اموزنده بود
یــاد یه ضربمثلــی افتادم : از هــَــر دست بدی،از همون دست میگیری
داستــان فیلم عالی بود،بازیگــرا عالی،فضای فیلم عالی ...
فقط یه جورایی ۱/۳ فیلم حوصلت سر میره
ولی در کل قشنگ بود
نمره من ۷/۱۰