در این مستند فیلسمازان مختلف از جمله مارتین اسکورسیزی، دیوید فینچر، ریچارد لینکلیتر و... در مورد اینکه چگونه نبوغ سینمایی آلفرد هیچکاک و کتابی در وصف او به قلم فرانسوا تروفو، آنها را تحت تاثیر قرار داد صحبت میکنند...
در این مستند فیلسمازان مختلف از جمله مارتین اسکورسیزی، دیوید فینچر، ریچارد لینکلیتر و... در مورد اینکه چگونه نبوغ سینمایی آلفرد هیچکاک و کتابی در وصف او به قلم فرانسوا تروفو، آنها را تحت تاثیر قرار داد صحبت میکنند...
هنوزم هستند مردمانی و منتقدانی از سرزمین پارس که هیچکاک را زیر سوال میبرند. البته تمام زورشان فقط کامنت گذاشتن روی سایت های اشتراک فیلم است. به قول یک دیالوگ در فیلم بیگ آیز از
میدونی چرا یه نفر میره منتقد میشه؟ چون نمیتونه خلق کنه
18
keley
۸ سال پیش
آلفرد هیچکاک، مظهر سینما ساختن فیلم های جدی و عمیق، آسان تر از فیلم های تجاری قراردادی است. آگاهی من وادارم می کند که تجاری کار کنم... در سینما، کارگردان باید با بهای گزافی خود را بیان کند.این بها، سرگرمی است. هیچکاک
هیچکاک همچون هر هنرمند راستین و دلمشغول، خود را با آثارش بیان می کند اما بسیار غیر مستقیم و نامرئی؛ در پس سرگرمی. او تنها کسی است در سینما که می تواند میلیونها نفر را در سراسر جهان سرگرم کند و تکان دهد. تماشگر او را تجسم خود می داند. هیچ فیلمسازی مانند او جذابیت و سرگرمی را اینچنین با هنر نیامیخته و عجین نکرده. آثار او مطلقاًسرگرم کننده اند و مطلقاً هنر؛ هنر فراگیر مردمی. او عام و خاص را متحد کرده و به ما می آموزد چگونه سرگرم شده و از هنر لذت ببریم و هشیارشویم. فیلمسازی برای او نه خودنمایی است، نه ادا و ادعای هنرمندانه. او هنرمند است؛ هنرمندی بزرگ. پس نیاز ندارد خود را تفسیر کند و اثرش را. در مصاحبه های گوناگون و مفصلش نه تنها خود را هنرمند نمی نامد – همچون فورد و برگمان و..– که فقط به جنبه های تکنیکی کارهایش می پردازد و از هر تعبیر و تفسیر و توضیح واضحاتهنرمندانه اثر سر باز می زند و در جواب می گوید : این فقط یک فیلم است. از خود ، زندگی و دغدغه هایش چیز مهمی نمی گوید. یک داستان دو خطی سر هم بندی شده دربارۀ ترس از پلیس در شش سالگی اش را مرتب تکرار می کند . داستانی – اتفاقاً سینمایی-که معلوم نیست متعلق به دنیای خیال اوست یا دنیای واقعی اش. موضوعتمام فیلم های او داستان تقابل یک انسان معصوم و عادی با دنیای غیر عادی- و مدرن – پر آشوب و مملو از گناه و ترس است. داستان جابه جایی آدمها و دنیایشان- واقعیت و خیالآنها- و درگیری دائمی خیر و شر در وجود انسان. داستان های هیچکاکی از سینما نشات می گیرند. هیچکاک منتقد جدی و شوخ طبع مدرنیسم است.در فیلم های او نظم زندگی مدرن و ثبات ظاهری آن با کوچک ترین چیزی به هم می ریزد و کائوس رخ می دهد؛ و چهره واقعی کرخت کننده و فاسد کننده آن نظم بر ملا شده و تعلیق که حکومت بی ثباتی است حادث می شود. تعلیق-سوسپانس- هیچکاکی شوک لحظه ای نیست و شکل فَنری اش ادامه می یابد. تعلیق پل بین واقعیت و خیال است؛ بین یک لحظه قبل و یک لحظه بعد است؛ دستکاری در زمان حال است؛ بسط زمان حال استمراری و کند کردن آن است بین آینده های استمراری احتمالی متضاد؛ بین بودن حال است و وسواس آینده. تعلیق ثبات ناپایداری است.همین است که اضطراب می افریند و دلهره ممتد. تعلیق فقط یک روش نیست ،بخشی از نگرش و جهان بینی هیچکاک است. هیچکاک آدم عادی است نه روشنفکر، اما نخبه و نابغه که برای تماشاگر عام معمولی فیلم می سازد. تماشاگر روشنفکر پس از آن می آید. آثار او هم برای مخاطب عام است و هم خاص. اما او همچون فورد از هر گونه آلودگی روشنفکری به دور است. خودش می گوید: من آدم های عادی را دوست دارم. آدم های عادی ای که در ماجرایی غرق شده اند.فیلم های او در عین حال بسیار هم شخصی اند. از این حیث بسیار شبیه هموطنش شکسپیر است و همچون او برای عامه می سازد، اما خود را از یاد نمی برد؛ و دغدغه ها- و ترس های – همیشگی خود را. بزرگترین ابداع گر فرم در سینما، استاد مکان ، فضا ، اشیا و جزئیات به درستی محتوا را در فرم می بیند و می آفریند. فرم – و سبک- او با نگاهش به زندگی و هنر و جهانش در هم آمیخته و در خدمت جابه جایی خیال ، واقعیت ؛آرزو ، کابوس؛ شوخی، جدی؛ رئالیزم و سور رئالیزم ، کلاسیسیزم و مدرنیزم عمل می کند. هیچکاک هنرمند ترس است و اضطراب. و آثارش نمایشی کردن این ترس ها و غلبه بر آنهاست. ترس در آثار او وحشت انسان مدرن است.ترس از جهان ناامن، ترس از روزمرگی ها و عادت ها. ترس از پیچ و مهره شدن و از خود بیگانگی. ترس از رام شدن ، ترس از خطر و تسلیم. ترسِ از دست دادن خویشتن . ترس از عشق و نیاز به آن. ترس از سقوط. ترس زنده ما از مرگکه در کنار ما با نیروی فراوان زیست می کند. غنای آثار هیچکاک را می توان به رهایی از قید خودآگاهی و حرکت به سوی شناخت ناخودآگاه و آزادی پی گرفتن انگیزش های ضمیر ناخودآگاهش نسبت داد. این با تلقی او نسبت به مدیوم سینما کاملاً مرتبط است و منطبق. رویا خود نوعی دیوانگی و دیوانگی نوعی رویاست . (شوپنهاور). راز سینما – و راز هنر- تجربه کردن و زیستن رویاست، که خود نوعی دیوانگی است. اما زندگی شاید فقط می بایست رویایی باشد. رویا ، رنج و سرمستی آن. و سینما مدیوم رویاست. همشهری ۲۴، شماره ۱۲، فروردین ۹۲ مسعود فراستی
12
nersie.kyan
۹ سال پیش
مستند چیزی بیشتر از کتاب هیچکاک تروفو نداره یعنی کسی که کتاب رو خونده باشه نیازی به دیدن فیلم نداره. از کنت جونز بعید بود با چهار تا مصاحبه سر و ته قضیه رو هم بیاره.
10
ferank20
۹ سال پیش
کجایند ان گارگردانان بزرگ الفرد هچیکاک خدای فیلم سازی فرانسوا ترفوا دلنوازت ترین گارگردان تاریخ
8
benyaminh23
۸ سال پیش
تا زمانی که فلینی و برگمان و پازولینی و تارکوفسکی و .... هستند (که حداقل ۱۰ تایی هستند)
هیچکاک حتی به بزرگ ترین کارگردان دنیا بودن نزدیک هم نیست
7
Sina Ravanbakhsh
۹ سال پیش
اتفاقا خوب شد حالا دیگه سایت پر نمیشه از اکانت های فیک
2
fgfgf
۹ سال پیش
کسی قرار نیست ترجمه ش کنه .. خودتون دست به کار شید
1
penzamin
۸ سال پیش
مستند جالبی‌ هست و اما لطفا این سایت رو رایگان نکنید، ماهی‌ ۴...۵ تومن چیه آخه ؟ اگه کسی‌ دنبال سایت رایگان میگرده که پره توی اینترنت، نصف کیفیت بالای این سایت به خاطر رایگان نبودنش هست که من هیچ مشکلی‌ باهاش ندارم.با سپاس
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
هنوزم هستند مردمانی و منتقدانی از سرزمین پارس که هیچکاک را زیر سوال میبرند.
البته تمام زورشان فقط کامنت گذاشتن روی سایت های اشتراک فیلم است.
به قول یک دیالوگ در فیلم بیگ آیز از
میدونی چرا یه نفر میره منتقد میشه؟ چون نمیتونه خلق کنه
آلفرد هیچکاک، مظهر سینما
ساختن فیلم های جدی و عمیق، آسان تر از فیلم های تجاری قراردادی است. آگاهی من وادارم می کند که تجاری کار کنم... در سینما، کارگردان باید با بهای گزافی خود را بیان کند.این بها، سرگرمی است.
هیچکاک
هیچکاک همچون هر هنرمند راستین و دلمشغول، خود را با آثارش بیان می کند اما بسیار غیر مستقیم و نامرئی؛ در پس سرگرمی. او تنها کسی است در سینما که می تواند میلیونها نفر را در سراسر جهان سرگرم کند و تکان دهد. تماشگر او را تجسم خود می داند. هیچ فیلمسازی مانند او جذابیت و سرگرمی را اینچنین با هنر نیامیخته و عجین نکرده. آثار او مطلقاًسرگرم کننده اند و مطلقاً هنر؛ هنر فراگیر مردمی. او عام و خاص را متحد کرده و به ما می آموزد چگونه سرگرم شده و از هنر لذت ببریم و هشیارشویم. فیلمسازی برای او نه خودنمایی است، نه ادا و ادعای هنرمندانه. او هنرمند است؛ هنرمندی بزرگ. پس نیاز ندارد خود را تفسیر کند و اثرش را. در مصاحبه های گوناگون و مفصلش نه تنها خود را هنرمند نمی نامد – همچون فورد و برگمان و..– که فقط به جنبه های تکنیکی کارهایش می پردازد و از هر تعبیر و تفسیر و توضیح واضحاتهنرمندانه اثر سر باز می زند و در جواب می گوید : این فقط یک فیلم است. از خود ، زندگی و دغدغه هایش چیز مهمی نمی گوید. یک داستان دو خطی سر هم بندی شده دربارۀ ترس از پلیس در شش سالگی اش را مرتب تکرار می کند . داستانی – اتفاقاً سینمایی-که معلوم نیست متعلق به دنیای خیال اوست یا دنیای واقعی اش.
موضوعتمام فیلم های او داستان تقابل یک انسان معصوم و عادی با دنیای غیر عادی- و مدرن – پر آشوب و مملو از گناه و ترس است. داستان جابه جایی آدمها و دنیایشان- واقعیت و خیالآنها- و درگیری دائمی خیر و شر در وجود انسان. داستان های هیچکاکی از سینما نشات می گیرند.
هیچکاک منتقد جدی و شوخ طبع مدرنیسم است.در فیلم های او نظم زندگی مدرن و ثبات ظاهری آن با کوچک ترین چیزی به هم می ریزد و کائوس رخ می دهد؛ و چهره واقعی کرخت کننده و فاسد کننده آن نظم بر ملا شده و تعلیق که حکومت بی ثباتی است حادث می شود. تعلیق-سوسپانس- هیچکاکی شوک لحظه ای نیست و شکل فَنری اش ادامه می یابد. تعلیق پل بین واقعیت و خیال است؛ بین یک لحظه قبل و یک لحظه بعد است؛ دستکاری در زمان حال است؛ بسط زمان حال استمراری و کند کردن آن است بین آینده های استمراری احتمالی متضاد؛ بین بودن حال است و وسواس آینده. تعلیق ثبات ناپایداری است.همین است که اضطراب می افریند و دلهره ممتد. تعلیق فقط یک روش نیست ،بخشی از نگرش و جهان بینی هیچکاک است.
هیچکاک آدم عادی است نه روشنفکر، اما نخبه و نابغه که برای تماشاگر عام معمولی فیلم می سازد. تماشاگر روشنفکر پس از آن می آید. آثار او هم برای مخاطب عام است و هم خاص. اما او همچون فورد از هر گونه آلودگی روشنفکری به دور است. خودش می گوید: من آدم های عادی را دوست دارم. آدم های عادی ای که در ماجرایی غرق شده اند.فیلم های او در عین حال بسیار هم شخصی اند. از این حیث بسیار شبیه هموطنش شکسپیر است و همچون او برای عامه می سازد، اما خود را از یاد نمی برد؛ و دغدغه ها- و ترس های – همیشگی خود را.
بزرگترین ابداع گر فرم در سینما، استاد مکان ، فضا ، اشیا و جزئیات به درستی محتوا را در فرم می بیند و می آفریند. فرم – و سبک- او با نگاهش به زندگی و هنر و جهانش در هم آمیخته و در خدمت جابه جایی خیال ، واقعیت ؛آرزو ، کابوس؛ شوخی، جدی؛ رئالیزم و سور رئالیزم ، کلاسیسیزم و مدرنیزم عمل می کند.
هیچکاک هنرمند ترس است و اضطراب. و آثارش نمایشی کردن این ترس ها و غلبه بر آنهاست. ترس در آثار او وحشت انسان مدرن است.ترس از جهان ناامن، ترس از روزمرگی ها و عادت ها. ترس از پیچ و مهره شدن و از خود بیگانگی. ترس از رام شدن ، ترس از خطر و تسلیم. ترسِ از دست دادن خویشتن . ترس از عشق و نیاز به آن. ترس از سقوط. ترس زنده ما از مرگکه در کنار ما با نیروی فراوان زیست می کند.
غنای آثار هیچکاک را می توان به رهایی از قید خودآگاهی و حرکت به سوی شناخت ناخودآگاه و آزادی پی گرفتن انگیزش های ضمیر ناخودآگاهش نسبت داد. این با تلقی او نسبت به مدیوم سینما کاملاً مرتبط است و منطبق.
رویا خود نوعی دیوانگی و دیوانگی نوعی رویاست . (شوپنهاور). راز سینما – و راز هنر- تجربه کردن و زیستن رویاست، که خود نوعی دیوانگی است. اما زندگی شاید فقط می بایست رویایی باشد. رویا ، رنج و سرمستی آن. و سینما مدیوم رویاست.
همشهری ۲۴، شماره ۱۲، فروردین ۹۲
مسعود فراستی
مستند چیزی بیشتر از کتاب هیچکاک تروفو نداره یعنی کسی که کتاب رو خونده باشه نیازی به دیدن فیلم نداره. از کنت جونز بعید بود با چهار تا مصاحبه سر و ته قضیه رو هم بیاره.
کجایند ان گارگردانان بزرگ الفرد هچیکاک خدای فیلم سازی فرانسوا ترفوا دلنوازت ترین گارگردان تاریخ
تا زمانی که فلینی و برگمان و پازولینی و تارکوفسکی و .... هستند (که حداقل ۱۰ تایی هستند)
هیچکاک حتی به بزرگ ترین کارگردان دنیا بودن نزدیک هم نیست
اتفاقا خوب شد حالا دیگه سایت پر نمیشه از اکانت های فیک
کسی قرار نیست ترجمه ش کنه .. خودتون دست به کار شید
مستند جالبی‌ هست و اما لطفا این سایت رو رایگان نکنید، ماهی‌ ۴...۵ تومن چیه آخه ؟ اگه کسی‌ دنبال سایت رایگان میگرده که پره توی اینترنت، نصف کیفیت بالای این سایت به خاطر رایگان نبودنش هست که من هیچ مشکلی‌ باهاش ندارم.با سپاس