یک تک تیرانداز مزدور پس از اینکه موفق به ترور وزیر معدن کشور کنگو می شود، در شرایط بحرانی قرار میگرد و برای سالها مخفی می شود. اما زمانی که به کشورش باز می گردد متوجه می شود که وی تبدیل به یک هدف شده است و افراد خطرناکی به دنبالش هستند...
یک تک تیرانداز مزدور پس از اینکه موفق به ترور وزیر معدن کشور کنگو می شود، در شرایط بحرانی قرار میگرد و برای سالها مخفی می شود. اما زمانی که به کشورش باز می گردد متوجه می شود که وی تبدیل به یک هدف شده است و افراد خطرناکی به دنبالش هستند...
نقد The Gunman ۲۰۱۵ کارگردان : پیر مورل ( کارگردان ربوده شده و از پاریس با عشق و ... ) بازیگران : شان پن ، خاویر باردم ، ادریس آلبا و ... مسخره و مضحک ! در ابتدا باید گفت توصیه ی چندانی به دیدن این فیلم نمی شود ، زیرا تمام ذهنیتی که از بازی های بی نظیر شان پن و خاویر باردم در ذهن دارید خراب خواهد شد . بازی این دو ستاره با آثاری حتی از کارنامه ی خود آنها مثل : رودخانه ی مرموز ، ۲۱ گرم و من سم هستم برای پن و دریای عمیق آبی ، زیبا برای باردم و یا حتی شخصیت مکمل و منفی او در اسکای فال ( که دنیل کریگ را زیر سایه خود برده بود ) قابل قیاس نخواهد بود . گان من تنها شاید یک اجرای نقش ساده و پیش پا افتاده و دم دستی برای این دو باشد . فیلمنامه اصلی ترین ضربه را در تمام فیلم به خود فیلم وارد کرده است و کاملا مشخص است که کارگردان از خودی خود دور شده و تنها می خواهد قهرمانی مانند لیام نسون در ربوده شده خود بسازد بی آنکه عمق و ابعادی به آن بدهد . شخصیت هایی که معلوم نیست با کدام منطق و برهانی برای مخاطبی که غرق مجموعه فیلم های اکشن در سال است نوشته شده . آدم کشی که از جنایات خود فیلم می گیرد و جزئیات آنها را می نویسد ! آدم کشی که دوستان خیانتکاری دارد که حتی به خاطر منفع شخصی براحتی اسلحه روی سر هم می گذارند ! اصلا انگار آدم کش یا جاسوسی که بیماری لا علاجی داشته باشد و بخواهد با دشمنانش بجنگد این روزها مد شده ! ( کوین کاستنر در سه روز تا کشتار و نیکلاس کیج در فیلم آخرش ) شخصیت های اصلی فیلم غیرقابل تحمل و بیش از حد سطحی نوشته شده اند . جیمز ( شان پن ) آدم کشی که در پوشش کارگرخدماتی به کنگو رفته ، بعد از ترور وزیر معدن کنگو از قاره ی آفریقا می گریزد . به همین راحتی ! مگر می شود کسی که ترور را انجام داده و هویتش نامشخص است فرار کند و کسی که دستور ترور را داده و سرگروه عملیات بوده در کنگو جا خوش کند ! ( در هنگام فرار جیمز اسلحه را در اتاق جا می گذارد ) خطر ، رابط ( باردم ) را که بیشتر تهدید می کند تا قاتل ! بعداز هشت سال صحنه ای را می بینیم که واقعا با منطق جور در نمی آید . در جائیکه مردمان سکنه ی آن امنیت روزانه ندارند ، یک کارگر خارجی صبح یک روز کاری اش را با موج سواری آغاز می کند ! ( سوت زدن پن و در بازکردن نگهبان که دیگر بماند ) اگر جیمز واقعا خواستار زندگی با آنی بوده ، چرا حتی تلاش کوچکی برا به دست آوردنش بعد از فرار نمی کند و خبری از او و همکارانش نمی گیرد ؟ تنها ترور را از گذشته به یاد می آورد !!! روز حادثه ، آنی یک تلفن یا پیغامگیری نداشته که جیمز رفتنش را توضیح دهد ؟ فرض کنید آدم کشی نیمه جان را که در آستانه ی فراموشی و آسیب ذهنی ، خاطرات روزانه و گذشته ی خود را ثبت می کند و می نویسد !!! چه شود ... شخصیت فیلیکس ( باردم ) اما بیشتر از همه در اعصاب پیاده روی می کند . خاویر باردم را به ضعیف ترین بازی و ضعیف ترین فیلم ممکن در این چندساله دیده ایم . فیلیکس فردی حسود ، ترسو ، خیانتکار ، ضعیف ، مستعصل ، الکلی و بی دست و پاست . منتظر فرصتی است تا جیمز را از میدان رقابت عشقی خارج کند ، آنی که با یک مطیع بودن بی دلیلی با او ازدواج کرده و زندگی می کند . چنین فردی چگونه می تواند شرکت سرپا و پویایی داشته باشد ؟ کسی که در کنفرانس خبری با دیدن جیمز ، بلافاصله توازنش بهم می خورد و یا اصلا در ویلای بیرون از شهر خود ، با شنیدن یک دروغ ساذه از جیمز ( جریان شکار ) به راحتی فریب می خورد ، خودش را می بازد و همه چیز را خراب می کند ، مثلا قبلا مزدور و آدمکش بوده است ! او نه تنها به جیمز کمکی در بحران ویلا نمی کند ، بلکه مستصل و بهم ریخته خود را به کشتن می دهد . حالا به مضحک ترین شخصیت فیلم می رسیم : آنی ( یاسمین ترینکا ) در این فیلم انگار نه انگار که شخصیت انسانی دارد ! مثل عروسک و اسباب بازی بچه هاست که به همدیگر برای بازی می دهند و آخر به مالکش بر می گردد . ابتدا همراه جیمز است بعد مدتی با فیلیکس وقت می گذراند و دوباره با بازگشت جیمز نزد او برمی گردد ( مثلا هشت سال است که با فیلیکس ازدواج کرده ) هیچ نشانه ای از انتخاب ، اختیار و یا ثبات شخصیت در آنی نیست . تنها مطیع دیگران است ، حرف گوش می کند و کارها را انجام می دهد . حرف جیمز ، حرف فیلیکس و حرف دیگران . فرقی نمی کند او مطیع است . تنها نمونه ی کار فردی او فرار از دست کلارک در پایان فیلم است که آن هم با بودن در وضعیت یک در برابر یک ( کلارک یک دست دارد ) اتفاقی است که اگر نمی افتاد باید تعجب می کرد . با ذکر سه نکته ، صحبت در مورد آنی را تمام می کنم : ۱. بعد از هشت سال که جیمز را می بیند ، حتی از او توضیحی برای ترکش نمی خواهد . ( تنها به اینکه هیچ وقت در مورد کارت با من صحبت نمی کنی خطاب به جیمز راضی میشود . نه می فهمد که مثلا ۸ سال پیش چرا جیمز رفته و قضیه چه بوده نه علاقه ای برای فهمیدن دارد ! ) ۲ . او ابتدا با جیمز نامزد بود ( مثلا ) ، بعد با فیلیکس ازدواج می کند ( ۸ سال بدون بچه ) و بعد با آمدن جیمز ، شب را در بستر او می گذراند ! خیانت در خیانت و بعد عنوان می کند که فیلیکس به او گفته پیش جیمز بیاید !!! ۳ . در ابتدای فیلم در کنگویی که نه امنیت و نه آرامش و نه دولت مرکزی و نه حکومتی وجود دارد و گروه شخصیت های داستان تحت ظاهر کمک های انسان دوستانه آمده اند ، در حالیکه وضعیت بهداشت عمومی نامناسب است ، آنی به فکر سلامت جنسی مردمان کنگوست و قصد دارد در جلسه با وزیر بهداشت این موضوع را مطرح کند !!! اما از همه شخصیتی بی دلیل تر و پرداخت نشده ، شخصیت ادریس آلباست . مامور اینترپل که تنها به فکر ساختن خانه ی درختی با مزدوران و قاتلان است ! کسی که در فیلم ماندالا : را طولانی آزادی نقش نلسون ماندلا را بازی کرده در گان من تنها فندک طلایی به دست می گیرد و می آید و رد می شود و همین جوری حضوری الکی دارد . فیلم پر از روزنه هایی سوال برانگیزاست که مثل خوره فیلم را در ذهن می خورد . مثل صحنه ی فرار جیمز و آنی از حمام آتشین ویلای فیلیکس ، مثل صحنه ی فریب دادن افراد مهاجم روبه روی اتاق جیمز در ساختمان بارسلونا که برای او ( جیمز ) تله ی انفجاری پشت در گذاشته اند و گاو سرگردان پایان فیلم ... مثل سیبیل پن مسخره ... صحنه های درگیری کاملا ضعیف کار شده اند به گونه ای که کاملا در ذوق مخاطب می خورند . آمدن نیروهای اینترپل بعد از پایان درگیری جیمز با افراد کلارک که دیگر خیلی الکی بود . عادت نداریم شان پن را در ردای یک قهرمان نقش اول فیلم های اکشن ببینیم ، سن و سال او دیگر برای بازی در چنین نقش هایی خیلی بالا رفته ، همان درام را کار کند ، مخاطبان بیشتری پیدا می کند . شاید ، شاید ، شاید اگر فیلمنامه ی بهتری داشت و خاویر باردم نق ش اول بود و شان پن نقش مکمل ، فیلم بهتری می شد . شاید ... ممنون و مچکرررم ...
6
pedramabolhasani
۱۰ سال پیش
من شخصا لیام نیسنو بیشتر دوست دارم و بیشتر قبول دارم
5
1
۱۰ سال پیش
عاقا شون پن هم عشقه ولی ولی ... نتونست بالا بمونه به امید یه فیلم خوب از خعلیا که دلمون واسشون تنگ شده دنیرو شون پن فریمن اقا اقا جانی دپ و ....
4
Mehdi
۱۰ سال پیش
فیلم ۲۱ گرم که شان نقش اصلیشه یکی از بهترین فیلماییه که تو زندگیم دیدم، لیام جای خودش ولی شان هم یکی از بهترینا بوده و هست.
4
ali.dadkhah13
۹ سال پیش
فقط بخاطر شان پن کبیر تا اخرش دیدم......فقط هم بازی شان پن و خاویر باردم مورد قبول بود........که بدون اونا.......فیلم = ۱۰۰ درصد اشغال خالص در سطح شان پن نبود فیلمش.......۵ از ۱۰
3
www.farid.4.4899
۹ سال پیش
یک اکشن جذاب و دیدنی با بازی متفاوت از شان پن
3
gharibe_ashena_61
۱۰ سال پیش
آب دوغ خیاری در تابستان!
3
amirshirazi74
۱۰ سال پیش
جای خالی که با این فیلم پر شد ....(منتقدین این فیلم مطالعه بفرمایند) من دیشب فیلم رو دانلود کردم و امشب هم فیل رو دیدم. جدای از فیلمنامه ی تکراری و دستمالی شده من نه نقصی تو بازی پن دیدم نه این که چرا بعضی از دوستان بدون داشتن هیچگونه تخصصی بازی زیبای ایشون رو مورد انتقاد قرار دادن. شون پن شاید یک فیلمی با این ژانر تو کارنامه درخشانش خالی بود که فکر میکنم این جای خالی که کاملا محسوس بود با این فیلم کامل شد . بعضی از دوستان خواستار و ارزوی بازیگر فیلمهای گیشه ای تیکن رو داشتند که من حتی حاضر نیستم به پوستر اون فیلم نگاه کنم . و به این هم اطمینان دارم همون دوستان شاید تا زمانی که شون پن بدون اطلاع قبلی به ایران سفر کرد و بر حسب اتفاق تو نماز جمعه مورد شکار دوربین های عکاسی قرار نمیگرفت حتی الان اسنش رو هم نمیدونستند ! در هر حال به همه عوامل و بازی بی نقص ضون پن خسته نباشید میگم . و به کسایی که سفارش کردند اگر فیلمی برای دیدن نداریم این فیلم رو ببینیم باید عرض کنم که شما بهتره برید فیلم Robocop رو بینید چون سواد سینمایی شما در همون حد هست .
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد The Gunman ۲۰۱۵
کارگردان : پیر مورل ( کارگردان ربوده شده و از پاریس با عشق و ... )
بازیگران : شان پن ، خاویر باردم ، ادریس آلبا و ...
مسخره و مضحک !
در ابتدا باید گفت توصیه ی چندانی به دیدن این فیلم نمی شود ، زیرا تمام ذهنیتی که از بازی های بی نظیر شان پن و خاویر باردم در ذهن دارید خراب خواهد شد . بازی این دو ستاره با آثاری حتی از کارنامه ی خود آنها مثل : رودخانه ی مرموز ، ۲۱ گرم و من سم هستم برای پن و دریای عمیق آبی ، زیبا برای باردم و یا حتی شخصیت مکمل و منفی او در اسکای فال ( که دنیل کریگ را زیر سایه خود برده بود ) قابل قیاس نخواهد بود . گان من تنها شاید یک اجرای نقش ساده و پیش پا افتاده و دم دستی برای این دو باشد .
فیلمنامه اصلی ترین ضربه را در تمام فیلم به خود فیلم وارد کرده است و کاملا مشخص است که کارگردان از خودی خود دور شده و تنها می خواهد قهرمانی مانند لیام نسون در ربوده شده خود بسازد بی آنکه عمق و ابعادی به آن بدهد .
شخصیت هایی که معلوم نیست با کدام منطق و برهانی برای مخاطبی که غرق مجموعه فیلم های اکشن در سال است نوشته شده .
آدم کشی که از جنایات خود فیلم می گیرد و جزئیات آنها را می نویسد !
آدم کشی که دوستان خیانتکاری دارد که حتی به خاطر منفع شخصی براحتی اسلحه روی سر هم می گذارند !
اصلا انگار آدم کش یا جاسوسی که بیماری لا علاجی داشته باشد و بخواهد با دشمنانش بجنگد این روزها مد شده !
( کوین کاستنر در سه روز تا کشتار و نیکلاس کیج در فیلم آخرش )
شخصیت های اصلی فیلم غیرقابل تحمل و بیش از حد سطحی نوشته شده اند .
جیمز ( شان پن ) آدم کشی که در پوشش کارگرخدماتی به کنگو رفته ، بعد از ترور وزیر معدن کنگو از قاره ی آفریقا می گریزد . به همین راحتی ! مگر می شود کسی که ترور را انجام داده و هویتش نامشخص است فرار کند و کسی که دستور ترور را داده و سرگروه عملیات بوده در کنگو جا خوش کند ! ( در هنگام فرار جیمز اسلحه را در اتاق جا می گذارد ) خطر ، رابط ( باردم ) را که بیشتر تهدید می کند تا قاتل ! بعداز هشت سال صحنه ای را می بینیم که واقعا با منطق جور در نمی آید . در جائیکه مردمان سکنه ی آن امنیت روزانه ندارند ، یک کارگر خارجی صبح یک روز کاری اش را با موج سواری آغاز می کند ! ( سوت زدن پن و در بازکردن نگهبان که دیگر بماند )
اگر جیمز واقعا خواستار زندگی با آنی بوده ، چرا حتی تلاش کوچکی برا به دست آوردنش بعد از فرار نمی کند و خبری از او و همکارانش نمی گیرد ؟ تنها ترور را از گذشته به یاد می آورد !!! روز حادثه ، آنی یک تلفن یا پیغامگیری نداشته که جیمز رفتنش را توضیح دهد ؟
فرض کنید آدم کشی نیمه جان را که در آستانه ی فراموشی و آسیب ذهنی ، خاطرات روزانه و گذشته ی خود را ثبت می کند و می نویسد !!! چه شود ...
شخصیت فیلیکس ( باردم ) اما بیشتر از همه در اعصاب پیاده روی می کند .
خاویر باردم را به ضعیف ترین بازی و ضعیف ترین فیلم ممکن در این چندساله دیده ایم .
فیلیکس فردی حسود ، ترسو ، خیانتکار ، ضعیف ، مستعصل ، الکلی و بی دست و پاست .
منتظر فرصتی است تا جیمز را از میدان رقابت عشقی خارج کند ، آنی که با یک مطیع بودن بی دلیلی با او ازدواج کرده و زندگی می کند . چنین فردی چگونه می تواند شرکت سرپا و پویایی داشته باشد ؟
کسی که در کنفرانس خبری با دیدن جیمز ، بلافاصله توازنش بهم می خورد و یا اصلا در ویلای بیرون از شهر خود ، با شنیدن یک دروغ ساذه از جیمز ( جریان شکار ) به راحتی فریب می خورد ، خودش را می بازد و همه چیز را خراب می کند ، مثلا قبلا مزدور و آدمکش بوده است ! او نه تنها به جیمز کمکی در بحران ویلا نمی کند ، بلکه مستصل و بهم ریخته خود را به کشتن می دهد .
حالا به مضحک ترین شخصیت فیلم می رسیم :
آنی ( یاسمین ترینکا ) در این فیلم انگار نه انگار که شخصیت انسانی دارد ! مثل عروسک و اسباب بازی بچه هاست که به همدیگر برای بازی می دهند و آخر به مالکش بر می گردد . ابتدا همراه جیمز است بعد مدتی با فیلیکس وقت می گذراند و دوباره با بازگشت جیمز نزد او برمی گردد ( مثلا هشت سال است که با فیلیکس ازدواج کرده )
هیچ نشانه ای از انتخاب ، اختیار و یا ثبات شخصیت در آنی نیست . تنها مطیع دیگران است ، حرف گوش می کند و کارها را انجام می دهد . حرف جیمز ، حرف فیلیکس و حرف دیگران . فرقی نمی کند او مطیع است .
تنها نمونه ی کار فردی او فرار از دست کلارک در پایان فیلم است که آن هم با بودن در وضعیت یک در برابر یک ( کلارک یک دست دارد ) اتفاقی است که اگر نمی افتاد باید تعجب می کرد .
با ذکر سه نکته ، صحبت در مورد آنی را تمام می کنم :
۱. بعد از هشت سال که جیمز را می بیند ، حتی از او توضیحی برای ترکش نمی خواهد . ( تنها به اینکه هیچ وقت در مورد کارت با من صحبت نمی کنی خطاب به جیمز راضی میشود . نه می فهمد که مثلا ۸ سال پیش چرا جیمز رفته و قضیه چه بوده نه علاقه ای برای فهمیدن دارد ! )
۲ . او ابتدا با جیمز نامزد بود ( مثلا ) ، بعد با فیلیکس ازدواج می کند ( ۸ سال بدون بچه ) و بعد با آمدن جیمز ، شب را در بستر او می گذراند ! خیانت در خیانت و بعد عنوان می کند که فیلیکس به او گفته پیش جیمز بیاید !!!
۳ . در ابتدای فیلم در کنگویی که نه امنیت و نه آرامش و نه دولت مرکزی و نه حکومتی وجود دارد و گروه شخصیت های داستان تحت ظاهر کمک های انسان دوستانه آمده اند ، در حالیکه وضعیت بهداشت عمومی نامناسب است ، آنی به فکر سلامت جنسی مردمان کنگوست و قصد دارد در جلسه با وزیر بهداشت این موضوع را مطرح کند !!!
اما از همه شخصیتی بی دلیل تر و پرداخت نشده ، شخصیت ادریس آلباست .
مامور اینترپل که تنها به فکر ساختن خانه ی درختی با مزدوران و قاتلان است ! کسی که در فیلم ماندالا : را طولانی آزادی نقش نلسون ماندلا را بازی کرده در گان من تنها فندک طلایی به دست می گیرد و می آید و رد می شود و همین جوری حضوری الکی دارد .
فیلم پر از روزنه هایی سوال برانگیزاست که مثل خوره فیلم را در ذهن می خورد . مثل صحنه ی فرار جیمز و آنی از حمام آتشین ویلای فیلیکس ، مثل صحنه ی فریب دادن افراد مهاجم روبه روی اتاق جیمز در ساختمان بارسلونا که برای او ( جیمز ) تله ی انفجاری پشت در گذاشته اند و گاو سرگردان پایان فیلم ... مثل سیبیل پن مسخره ...
صحنه های درگیری کاملا ضعیف کار شده اند به گونه ای که کاملا در ذوق مخاطب می خورند .
آمدن نیروهای اینترپل بعد از پایان درگیری جیمز با افراد کلارک که دیگر خیلی الکی بود .
عادت نداریم شان پن را در ردای یک قهرمان نقش اول فیلم های اکشن ببینیم ، سن و سال او دیگر برای بازی در چنین نقش هایی خیلی بالا رفته ، همان درام را کار کند ، مخاطبان بیشتری پیدا می کند .
شاید ، شاید ، شاید اگر فیلمنامه ی بهتری داشت و خاویر باردم نق ش اول بود و شان پن نقش مکمل ، فیلم بهتری می شد . شاید ...
ممنون و مچکرررم ...
من شخصا لیام نیسنو بیشتر دوست دارم و بیشتر قبول دارم
عاقا شون پن هم عشقه ولی ولی ...
نتونست بالا بمونه به امید یه فیلم خوب از خعلیا که دلمون واسشون تنگ شده
دنیرو
شون پن
فریمن
اقا اقا جانی دپ
و ....
فیلم ۲۱ گرم که شان نقش اصلیشه یکی از بهترین فیلماییه که تو زندگیم دیدم، لیام جای خودش ولی شان هم یکی از بهترینا بوده و هست.
فقط بخاطر شان پن کبیر تا اخرش دیدم......فقط هم بازی شان پن و خاویر باردم مورد قبول بود........که بدون اونا.......فیلم = ۱۰۰ درصد اشغال خالص
در سطح شان پن نبود فیلمش.......۵ از ۱۰
یک اکشن جذاب و دیدنی با بازی متفاوت از شان پن
آب دوغ خیاری در تابستان!
جای خالی که با این فیلم پر شد ....(منتقدین این فیلم مطالعه بفرمایند)
من دیشب فیلم رو دانلود کردم و امشب هم فیل رو دیدم. جدای از فیلمنامه ی تکراری و دستمالی شده من نه نقصی تو بازی پن دیدم نه این که چرا بعضی از دوستان بدون داشتن هیچگونه تخصصی بازی زیبای ایشون رو مورد انتقاد قرار دادن. شون پن شاید یک فیلمی با این ژانر تو کارنامه درخشانش خالی بود که فکر میکنم این جای خالی که کاملا محسوس بود با این فیلم کامل شد . بعضی از دوستان خواستار و ارزوی بازیگر فیلمهای گیشه ای تیکن رو داشتند که من حتی حاضر نیستم به پوستر اون فیلم نگاه کنم . و به این هم اطمینان دارم همون دوستان شاید تا زمانی که شون پن بدون اطلاع قبلی به ایران سفر کرد و بر حسب اتفاق تو نماز جمعه مورد شکار دوربین های عکاسی قرار نمیگرفت حتی الان اسنش رو هم نمیدونستند ! در هر حال به همه عوامل و بازی بی نقص ضون پن خسته نباشید میگم . و به کسایی که سفارش کردند اگر فیلمی برای دیدن نداریم این فیلم رو ببینیم باید عرض کنم که شما بهتره برید فیلم Robocop رو بینید چون سواد سینمایی شما در همون حد هست .