مایکل فینکل (جونا هیل) که روزنامه نگار نیویورک تایمز است یک تماس تلفنی از شخصی بنام کریستین لونگو (جیمز فرانکو) دریافت می کند، که این شخص یکی از تحت تعقیب ترین سوژه های اف.بی.آی می باشد. جالب اینجاست که وی به مدت زمان بسیاری با نام جعلی فینکل زندگی می کرده است، و همین موضوع پای مایکل فینکل را به ماجراهای این تبهکار باز می کند...
مایکل فینکل (جونا هیل) که روزنامه نگار نیویورک تایمز است یک تماس تلفنی از شخصی بنام کریستین لونگو (جیمز فرانکو) دریافت می کند، که این شخص یکی از تحت تعقیب ترین سوژه های اف.بی.آی می باشد. جالب اینجاست که وی به مدت زمان بسیاری با نام جعلی فینکل زندگی می کرده است، و همین موضوع پای مایکل فینکل را به ماجراهای این تبهکار باز می کند...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
«داستان واقعی/ True Story» را میتوان به عنوان يک داستان جنایی واقعی در نظر گرفت، اما اين اثر قبل از هر چیز، فيلمی درباره رابطه بين يک جانی و روزنامه نگاری است که با وی مصاحبه می‌کند و جزئيات چهار قتل انجام شده در درجه دوم اهميت قرار دارند. برخلاف عنوان فيلم، داستان آن درباره دروغ‌ها و دغل‌کاریها است. فيلم درباره رابطه پيچيده و به هم وابستهای است که ممکن است بين يک قاتل احتمالی و زندگینامه نويس او شکل بگيرد. هر دو مرد تعامل خود را با برنامه مشخصی -نه لزوماً یک جور - شروع می‌کنند اما مشخص نيست که آيا هر يک به هدف خود می‌رسند يا خير.
جونا هيل و جيمز فرانکو نقش های اصلی فيلم را بازی می‌کنند. با آن که هر دو در گذشته سابقه بازی نقش‌های جدی را داشته‌اند، بيشتر به خاطر نقش‌های کمدی شان معروف هستند. به هر حال، هيچ چيز خنده‌داری در «داستان واقعی» وجود ندارد و کارگردان تازه‌کار آن، روپرت گولد، بيننده را به قلمرو تاريکی‌ها می‌برد: قتل زنی بالغ و سه کودک (۲، ۳ و ۴ ساله). هرچند قتل‌ها با جزئيات تصویری نمايش داده نمی‌شوند، صحنه‌ها در حدی هستند که حتی تماشاچیان سخت‌دل را نیز به هم بريزند. شايد دشوارترين صحنه فيلم صحنهای باشد که در آن کودکی که به مسلخ برده می‌شود از روی اعتماد قاتلش را در آغوش گرفته است.
ماجرای فيلم در سال ۲۰۰۲ اتفاق می‌افتد. هيل در نقش مايکل فينکل، نويسنده خوشنام نيويورک تايمز است که بعد از انتشار اطلاعات نادرست در سرمقاله مجله‌ درباره برده‌داری و بدرفتاری در مزارع کاکائوی آفريقااخراج می‌شود. در این میان، در کنکوم مکزيک، کريستين لانگوی متهم به قتل (با بازی جیمز فرانکو) دستگير می‌شود. او بعد از دستگيری خود را مايکل فينکل معرفی می‌کند، اين امر منجر به ملاقات اين دو مرد می‌شود و مايکل فينکل واقعی از مايکل قلابی می‌پرسد: چرا اسم من؟ کريستين در پاسخ می‌گويد چون به او احترام می‌گذارد و شرطی پيش پای او می‌گذارد: حاضر است داستانش را برای او تعريف کند به شرطی که قبول کند تا قبل از پايان محاکمه داستان را منتشر نکند. مايکل که اين را فرصت خوبی برای رهایی می‌بيند موافقت می‌کند. به اين ترتيب چيزی که مايکل بعدا اسم آن را بازی «گربه و گربه» می‌گذارد شروع می‌شود: هر دو راست و دروغ را خوب حلاجی می‌کنند و هر یک سعی می‌کنند دست بالا قرار بگیرند. مايکل فکر می‌کند که کريستين را درک می‌کند...... تا اين که نخستين روز دفاع شروع می‌شود.
کسانی که به دنبال داستانی شسته ‌رُفته از نظر سیر زمانی شرح وقایع قتل‌ها هستند نااميد می‌شوند. فلاش بک‌های جنايت‌ها کوتاه و مبهم هستند. تماشاچی بيشتر در جريان دادرسی‌ وقایع و تکذيبيه‌های دفاع قرار می‌گيرد. با اين حال، آنچه عایدمان می‌شود هرگز گزارشی ناقص از آنچه در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۱ رخ داده است نیست. فيلم «داستان واقعی» در پایان شبهه‌ای در خصوص بی‌گناه يا گناهکار بودن کريستين باقی نمی‌گذارد و این سوال با قطعیت پاسخ داده می‌شود - اما جزئيات کمی راعرضه می‌کند چون در اصل موضوع فيلم جنایی نيست.
نمی‌توان گفت که همه چيز فيلم خوب است. نوعی تلون و بی‌ثباتی غریب در شدت گفتگوهای میان مايکل و کريستين وجود دارد. برخی گفتگوها به خوبی فحوای روانشناسانه آنچه در حال وقوع است را منعکس می‌کنند؛ و برخی ديگر به طرز عجيبی پيش‌ پا افتاده هستند. از بين دو نقش اصلی فيلم، فرانکو گیراتر است و به خوبی توانسته از پس دوگانگی شخصيت کريستين برآيد و هرگز به مخاطب این امکان را نمی‌دهد تا اطمینان یابد کدام چهره واقعی او است.
هيل نقش مايکل را یک‌دست و سرراست بازی کرده است؛ در فيلم لحظاتی وجود دارند که او کاملاً ساده‌لوح و خام ظاهر می‌شود، در حالی که یقینا اين‌گونه نيست. در پايان، شخصيت جيل را داريم که همسر مايکل (با بازی فليسيتی جونز)است. گرچه هدف فيلم استفاده از او به عنوان یک قطب‌نمای اخلاقی و نشان دادن فداکاری مايکل از طريق تعامل او با کريستين است، اما جيل اغلب شبيه يک قطعه يدکی به نظر می‌رسد که تا قبل از فرارسيدن صحنه بزرگ مربوط به او بلااستفاده می‌ماند. جيل باید جنبه مهمی از زندگی مايکل باشد، اما در بستری که فيلمنامه برايش می‌سازد جا نمی‌افتد. (می‌توان تصور کرد که چه مقدار از بازی جونز باید در اتاق تدوين حذف شده باشد که نوعی اطلاعات «اضافی» است که اغلب برای کوتاه کردن فيلم و بهبود ضرباهنگ آن کوتاه می‌شود.)
گرچه «داستان واقعی» هرگز از نظر استانداردهای واقعی ژانر جنایی به گرد پای «در خون سرد» ترومن کاپوتی نمی‌رسد، اشتیاق فيلم به رها شدن از قید و بند رویکرد رويه‌ی این امکان را به آن می‌دهد تا از میانمایگی که اغلب داستان‌های اين ژانر به آن مبتلا هستند فراتر رود. اين فيلم به جای گره زدن اعتبار خود به برچسب «بر اساس واقعيت»، روی رفتار انسان و خطاهای ظريفی که اغلب در پس يک عمل شيطانی رخ می‌دهند تمرکز می‌کند.
به نظر من که درام خیلی قوی داشت و تو ژانر درام از اول فیلم تا آخر خوب کار شده بود
ولی ژانر معمایی از وسطای فیلم کمرنگ شد
ژاتر هیجان انگیز هم که اصلن متوجه نشدم!
فیلم خیلی خوب شروع شد و خیلی خوب تموم شد
و از نظر بازیگر باید بگم که ترکیب این سه بازیگر ( Felicity Jones-James Franco-Jonah Hill) خوب بود ولی نقش Felicity Jones خیلی با چهره و ساختارش یکی نبود( برعکس نقش فرانکو که خیلی بهش میومد)
در کل فیلم قشنگ و ارزش یک ساعت و نیم وقت رو داشت
و اینم بگم که دیالوگ های فیلم خیلی خوب بودن و فرانکو خیلی با تسلط و با آرامش دیالوگ ها رو میگفت که این به دلیل نقش اون توی فیلم بود ولی در کل فیلم متوسط رو به بالا بود. ( البته به نظر من و هرکی نظر خودش رو داره)
مرسی
امتیاز من ۱۰/۸
یه فیلم معمایی و خوب و کامل فیلمی که از دیدنش سیر نمیشی واقعا فیلمی دوس داشتنی بود من که از دیدنش بسی لذت بردم :))))) پیشنهاد میکنم ببینید و اضافه کنم که بازی James Franco معرکه بود
تو دادگاه اونجا که گفت double negative و اون آخر که به مایک چشمک زد خیلی هوشمندانه بود
تو کپشن نوشته تحت تعقیب ترین! یعنی چجوری می شه؟ یعنی دارن یه عده رو تعقیب می کنن و یکی شون رو تعقیب تر می کنن؟ یا نه وقتی دنبال یه عده ای می گردن دنبال یکی دنبال تر می گردن؟!
آقا این خیلی سخته
شــاید بزرگترین درگیری مخاطب تو این فیلم جوناه هیــل باشه...
شـــاید ۱۰ دقیقه اول فیلم تا قیافشو ببینی.بخندی(واسه بازی تو فیلم های کمدی) ولی به نظرم یکی از بزرگترین بازیگراس . مثل فیلم مانی بال که نامزد اسکار بود ...
این فیلم هم عالی ایفای نقش کرد ...
ولی در مورد فیلم .. درام متوسطی بود .. میتونس بهتر باشه ...
من به شخصه بهش ۵ دادم ...
از این دوتا بازیگر انتظار چنین بازی جالبی رو نداشتم ولی فیلمش ته نداشت مثل اینه که بستنی قیفی دایتی رو به امید رسیدن به شکلات آخرش بخوری بعد بفهمی شوکولاتش نیست
not bad