نمونه خوبی از یک فیلم که نشون می ده چگونه میشه یک شخصیت منفی رو خلق کرد که مخاطب باهاش سمپاتی داشته باشه. روگر شخصیتی مثبتی نیست: دزده، در برابر خواسته معقول همسرش (داشتن فرزند) مقاومت و حتی پرخاشگری میکنه و مشغول خیانت در روابط زناشویی هم هست... اما چگونه؟ اولا اینکه راوی داستانه. راوی فی نفسه زودتر و بیش تر پتانسیل های سمپاتیک داره... اعتراف به نواقصش می کنه که باز عاملی مهمه در برانگیختن حمایت ناخودآگاه مخاطب نسبت به او. از طرف دیگه، تقیدش نسبت به اصول حرفه ای کار دزدی، احترام مخاطب رو برمی انگیزد... اگه بخواهیم دقیق تر بگیم اینطوری میشه که ابتدا یک شخصیت با رفتارهای ناهنجار پرورش داده شده، بعد زمینه های ناهنجاریش که معطوف به برخی گره های روانی شده است تا باعث بشه تماشاگر اونو باور کنه، بعدن با نشون دادن برخی عناصر مثبت، کاراکترش تا حدی جذاب نشون داده میشه و در مرحله آخر، با حضور شخصیتی منفی تر که زیاده خواهی هایی غیر متقاعدکننده داره، همدلی و همراهی مخاطب با آدم اصلی داستان فراهم میشه. این ها همه در واقع درس های فیلم نامه نویسی هستند در جهت چگونگی جذاب سازی شخصیت های منفی... اما به جز این حوادث متوالی مهیجی که در طول درام، ریتم هوشمندانه ای داره و جدا از توالی و چیدمان سینوسی و یک در میان موقعیت های سکون و اکشن، بسیاری از موقعیت ها هم با عطف به جزئیاتی نشون داده میشه که در ایتدا خیلی مهم به نظر نمی رسیدن اما با استفاده درست از اون ها در پیشبرد حوادث داستان، فرایندی جذاب رو در طول قصه پردازی ایجاد کردن. مثلن همکار روگر که یک پلیس فاسده (اُوه کیجکرود)، همیشه یه اسلحه داره و حتی در تفریحاتش هم از اون استفاده می کنه و به روگر هم که علاقه ای به این وسیله نداره توصیه به استفاده می کنه. تا این جا المان اسلحه تنها یک ابزار ساده است که نقشی در داستان نداره. اما چند سکانس بعد و در اوج یکی از ملتهب ترین فصل ها، زمانی که روگر می خواد از یخچال منزل اوه شیر برداره تا مسمومیتش رو برطرف کنه، چشمش به اسلحه ای توی یخچال می افته و همین طوری برمی داردش و زمانی که اوه در حالتی نامعقول به سمتش شلیک می کنه اسلحه به کارش می آد و از جان خودش دفاع می کنه. حالا دیگه اسلحه نقش دراماتیک پیدا کرده و تا آخر فیلم از اون استفاده های متنوعی میشه. از این دست مثال ها در فیلم زیاده....
6
hamidmonfaredhhm
۹ سال پیش
اول یه تشکر از کاربرا بکنم بخاطر معرفی این فیلم چون هیچ شناختی از کارگردان و بازیگرا و ... نداشتم و فقط بخاطر نظرات کاربرا و امتیاز و کشور سازندش دانلودش کردم
فیلم تماما از انتظاراتی که مخاطب در ژانر هیجانی و معمایی داره بر اومده نقش اول فیلم دزده و این خیلی فیلمو قشنگ تر کرده بود تا نیمه اول فیلم به خودم میگفتم این فیلم چی داشت که انقدر ازش تعریف کردن ولی هر چی فیلم جلو میرفت متوجه میشدیم تمام حرکات به ظاهر ساده بازیگرا یه هدفی رو دنبال میکرده به خصوص اخر فیلم که بعضی جا ها دوست داشتم بره این فیلم دست بزنم به هیچ عنوان از دست ندینش ...
5
amoaven
۱۰ سال پیش
یکی از بهترین فیلمهای غیر هالیوودی از دست ندید
5
jedanjedan41
۱۰ سال پیش
filme khobie halo havash alie
4
keley
۸ سال پیش
سرگرم کننده. تلاش فیلمنامه نویس برای منطقی جلوه دادن حوادث و خواست کاراکترها نتیجه برعکس داده و غیر منطقی و احمقانه است.کاراکترها هم عمقی ندارند و فیلم به پتانسیل خودش نمیرسد.اما کارگردان پایش را از تریلرهای قراردادی هالیوودی فراتر میگذارد.
4
gharibe_ashena_61
۱۰ سال پیش
فیلم خوبیه و فیلمنامه ی کاملی هم داره و از اصل غافلگیری مخاطب به خوبی استفاده کرده.
4
reza.lft
۱۰ سال پیش
فیلم بسیار خوبی بود من خوشم اومد خوش ساخت بود. بازیگر نقش اولش به خوبی از پس نقش بر اومده و در واقع این فیلم یکی دیگر از تجربه های کارگردانی ، کارگردان فیلم The Imitation Game هست که این فیلمش هم ارزش دیدن داره.
4
pourshirazi_m
۱۰ سال پیش
کلی صحنه های غیر منطقی و به زور جور کردن یک پازل معیوب که همه جای معماش پر از باگه، پزشک قانونی بدون دوربین مخفی و کارمندایی که همکاراشونو نمی شناسن و درم پشت سرشون باز می ذارن بگیر تا کشته شدن همه پلیسا با کامیون که اینقدر دقیق برنامه ریزی شده بود!!! و همشون مردن جز نقش اول فیلم و ... کلی باگهای تابلوی دیگه که بگردین راحت پیدا می کنین، به نظر من که داستان می تونست خیلی بهتر پرداخت بشه و اینجاست که فرق سینمای آمریکا و اروپا مشخص می شه
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نمونه خوبی از یک فیلم که نشون می ده چگونه میشه یک شخصیت منفی رو خلق کرد که مخاطب باهاش سمپاتی داشته باشه. روگر شخصیتی مثبتی نیست: دزده، در برابر خواسته معقول همسرش (داشتن فرزند) مقاومت و حتی پرخاشگری میکنه و مشغول خیانت در روابط زناشویی هم هست... اما چگونه؟ اولا اینکه راوی داستانه. راوی فی نفسه زودتر و بیش تر پتانسیل های سمپاتیک داره... اعتراف به نواقصش می کنه که باز عاملی مهمه در برانگیختن حمایت ناخودآگاه مخاطب نسبت به او. از طرف دیگه، تقیدش نسبت به اصول حرفه ای کار دزدی، احترام مخاطب رو برمی انگیزد... اگه بخواهیم دقیق تر بگیم اینطوری میشه که ابتدا یک شخصیت با رفتارهای ناهنجار پرورش داده شده، بعد زمینه های ناهنجاریش که معطوف به برخی گره های روانی شده است تا باعث بشه تماشاگر اونو باور کنه، بعدن با نشون دادن برخی عناصر مثبت، کاراکترش تا حدی جذاب نشون داده میشه و در مرحله آخر، با حضور شخصیتی منفی تر که زیاده خواهی هایی غیر متقاعدکننده داره، همدلی و همراهی مخاطب با آدم اصلی داستان فراهم میشه. این ها همه در واقع درس های فیلم نامه نویسی هستند در جهت چگونگی جذاب سازی شخصیت های منفی...
اما به جز این حوادث متوالی مهیجی که در طول درام، ریتم هوشمندانه ای داره و جدا از توالی و چیدمان سینوسی و یک در میان موقعیت های سکون و اکشن، بسیاری از موقعیت ها هم با عطف به جزئیاتی نشون داده میشه که در ایتدا خیلی مهم به نظر نمی رسیدن اما با استفاده درست از اون ها در پیشبرد حوادث داستان، فرایندی جذاب رو در طول قصه پردازی ایجاد کردن. مثلن همکار روگر که یک پلیس فاسده (اُوه کیجکرود)، همیشه یه اسلحه داره و حتی در تفریحاتش هم از اون استفاده می کنه و به روگر هم که علاقه ای به این وسیله نداره توصیه به استفاده می کنه. تا این جا المان اسلحه تنها یک ابزار ساده است که نقشی در داستان نداره. اما چند سکانس بعد و در اوج یکی از ملتهب ترین فصل ها، زمانی که روگر می خواد از یخچال منزل اوه شیر برداره تا مسمومیتش رو برطرف کنه، چشمش به اسلحه ای توی یخچال می افته و همین طوری برمی داردش و زمانی که اوه در حالتی نامعقول به سمتش شلیک می کنه اسلحه به کارش می آد و از جان خودش دفاع می کنه. حالا دیگه اسلحه نقش دراماتیک پیدا کرده و تا آخر فیلم از اون استفاده های متنوعی میشه. از این دست مثال ها در فیلم زیاده....
اول یه تشکر از کاربرا بکنم بخاطر معرفی این فیلم چون هیچ شناختی از کارگردان و بازیگرا و ... نداشتم
و فقط بخاطر نظرات کاربرا و امتیاز و کشور سازندش دانلودش کردم
فیلم تماما از انتظاراتی که مخاطب در ژانر هیجانی و معمایی داره بر اومده
نقش اول فیلم دزده و این خیلی فیلمو قشنگ تر کرده بود
تا نیمه اول فیلم به خودم میگفتم این فیلم چی داشت که انقدر ازش تعریف کردن
ولی هر چی فیلم جلو میرفت متوجه میشدیم تمام حرکات به ظاهر ساده بازیگرا یه هدفی رو دنبال میکرده
به خصوص اخر فیلم که بعضی جا ها دوست داشتم بره این فیلم دست بزنم
به هیچ عنوان از دست ندینش ...
یکی از بهترین فیلمهای غیر هالیوودی از دست ندید
filme khobie
halo havash alie
سرگرم کننده.
تلاش فیلمنامه نویس برای منطقی جلوه دادن حوادث و خواست کاراکترها نتیجه برعکس داده و غیر منطقی و احمقانه است.کاراکترها هم عمقی ندارند و فیلم به پتانسیل خودش نمیرسد.اما کارگردان پایش را از تریلرهای قراردادی هالیوودی فراتر میگذارد.
فیلم خوبیه و فیلمنامه ی کاملی هم داره و از اصل غافلگیری مخاطب به خوبی استفاده کرده.
فیلم بسیار خوبی بود من خوشم اومد خوش ساخت بود.
بازیگر نقش اولش به خوبی از پس نقش بر اومده و در واقع این فیلم یکی دیگر از تجربه های کارگردانی ، کارگردان فیلم The Imitation Game هست که این فیلمش هم ارزش دیدن داره.
کلی صحنه های غیر منطقی و به زور جور کردن یک پازل معیوب که همه جای معماش پر از باگه، پزشک قانونی بدون دوربین مخفی و کارمندایی که همکاراشونو نمی شناسن و درم پشت سرشون باز می ذارن بگیر تا کشته شدن همه پلیسا با کامیون که اینقدر دقیق برنامه ریزی شده بود!!! و همشون مردن جز نقش اول فیلم و ... کلی باگهای تابلوی دیگه که بگردین راحت پیدا می کنین، به نظر من که داستان می تونست خیلی بهتر پرداخت بشه و اینجاست که فرق سینمای آمریکا و اروپا مشخص می شه