... خدا مرده است ... جنجالی‌ترین و معروف‌ترین جمله‌ی فردریش ویلهلم نیچه... اما مقصود نیچه از این جمله چه بود؟! یک برداشت میتونه این باشه که نیچه به این نتیجه رسیده بود که موجودی به نام خدا مرد! و به تعبیر خودش ما اون رو کشتیم!! :دی (اما نه من و شما بچه ۵ساله ایم و نه نیچه خل و چل، طبیعتاً هیچ انسان عاقلی همچین حرف مضحکی نمیزنه! پس شوخی رو کنار بذاریم!)
میشه یه سطح عمیق تر به این جمله نگاه کرد و گفت؛ نیچه به این باور رسیده بود که خداباوری به مرور جای خود را به خداناباوری خواهد داد و روز به روز تعداد افرادی که به گزاره‌ی خدا هست باور دارند، کمتر و کمتر خواهد شد! اگر واقعاً مقصود نیچه این بوده، به راحتی می توان خطاب به آن متفکر بزرگ گفت که نیچه جان اشتباه کردی عزیز دلم، همین الان طبق بسیاری از گزارشات بیش از ۹۰ درصد مردم امریکا خداباورند!
امّا آیا واقعاً مقصود نیچه از این عبارت بسط خداناباوری و کم شدن خداباوری بود؟!
در نظر داشته باشید که داریم در مورد یک اگزیستانسیالیست حرف میزنیم، نه یک فیلسوف تحلیلی! طبیعتاً نیچه نگاه گزاره محور به هستی نداشت!
برای یک فیلسوف اگزیستانسیالیست چیزی که مهم است وجود(به زبان ساده درونیات) آدمیست نه مباحثی مبتنی بر گزاره های منطقی!(که غالباً هم شدیداً رنگ و بوی انتزاعی به خود می گیرند)
مقصود نیچه از مرگ خدا، مرگ موجودی به نام خدا نبود، نیچه اساساً کاری به موجودی به نام خدا نداشت!
مقصود نیچه مرگ مفهومخدا بود...
نیچه به این باور رسیده بود که ما به مرور با انسانی مواجه خواهیم شد که شاید در ظاهر به گزاره خدا هست باور داشته باشد ولی این عبارت برای او فقط یک گزاره است!
به تعبیر دیگر به زعم نیچه انسان عصر ما با اینکه خداباور است، امّا با خدا زندگی نمی کند! خدا فقط برای او یک موجود است و نه یک مفهوم، خدا جزئی از زندگی او نیست، خدا در درون او نیست، او فقط به موجود خدا اعتقاد دارد...
این جمله نیچه من را به یاد عبارت معروف رشد کویر شریعتی می اندازد! رشد کویر، یعنی رشد پوچی و بی معنایی!
خدایی که دیگر خدا نیست...
(تحلیلی به شدت سطحی و عامیانه!)
27
1
۹ سال پیش
فيلم به جز نشان دادن کمی از تفکرات نيچه (که بسيار جالب بود) چيز ديگه ايی نداشت بازيگر نقش اول خيلی بد بود در مجموع برای اشنايی با قسمتی از عقايد نيچه بد نيست من ۵ از ۱۰ ميدم اميدوارم بی ا حترامی نباشه
25
1
۹ سال پیش
خيلی بهتر ميشد به اين سوژه پرداخت
7
Javad.M
۸ سال پیش
به راستی، تاکنون، تصویرِ «خدا»، بنیادیترین اعتراض، ضدّ هستی بوده است... خدای را انکار میکنیم، ما مسئولیت را از خدا نفی میکنیم، ما تنها با همین، چه بسا بتوانیم جهان را آزاد کنیم.. نیچه
7
1
۹ سال پیش
با سلام خدمت تمام حقيقت جويان. اينجانب قصد قضاوت نوشتارهاي دوستان عزيزم كه با آنها ارتباط برقرار كرده ام را ندارم و بر آنم تا نظر خودم را نيز بيان كنم،در ضمن اميدوارم لايق دوستي با شما حقيقت جويان باشم...
نيچه روشنفكري بود كه بر زبان تسلط داشت و يه جورايي با كلمات بازي ميكرد... واقعا چه برداشت هاي ضد و نقيضي كه از نيچه نشد... در كل به نظرم او در طلب حقيقت بود و اينست فرق يك واپسين انسان و انساني كه رو به سوي ابرانسان دارد... جمله خداي مرده است در حقيقت به اين معني بود كه ارزش هاي مسيحيت قرون وسطايي زوال يافته و به نحوي داشت پيش بيني ميكرد كه بالاخره مردم متوجه پوچي اين ارزش ها ميشوند (نهيليسم مسيحيت) و آن زمان است كه پوچ گرايي خود را در فقدان ارزشهاي راستين نمايان ميكند،پس او برآن بود كه مباني ارزشها را دوباره ارزيابي كند.،اين پاسخ دندان شكني بود به مسيحيت اسكولاستيك و گذر كرده از انكيزيسيون قرون وسطي...
ياد آوري:علاوه بر دوران تاريك مسيحيت قرون وسطي در اروپا ، در قلمرو اسلام نيز امويان و عباسيان با جامعه اسلامي چه كردند؟! براستي اين چهار دهه ي اخير با ما چه شد؟! اينها تماما حق و باطل را در هم آميختند...
به طور كلي تفكر نيچه از نظر اين حقير قابل تامل و حركت آوانگارديسم او قابل ستايش است،اما براستي اگر نيچه در زمان ديگري ميزيست چه ميگفت...اين است روح زمان. ايا تا به حال با خود انديشده ايد چه مفاهيمي در تمام تاريخ فراتر از زمان در جان انسان نفوذ كرده اند؟!
نيچه:((چقدر زياد اتفاق افتاده که من خنديده ام وقتي ديده ام ضعفا دم از عدالت و عدالتخواهي مي زنند، نگاه مي کنم، مي بينم اينها که مي گويند عدالت، چون چنگال ندارند. مي گويم اي بيچاره! تو اگر چنگال مي داشتي هرگز چنين حرفي را نمي زدي)) ((ارزش و ضدارزش در اراده معطوف به قدرت نهفته‌است طوري که گاه خود ما فريب ظاهر حقيقت طلبي و عدالت خواهي نمادين خود را مي‌خوريم اما داوري ارزشي ما در پس ميل به قدرت قرار دارد))
ايا اين جملات هميشه صدق ميكنند؟پس معيار چيست؟آيا به قطعيت ميتوان تمام معيارها را زير سوال برد و اساسا دست به ارزيابي مجدد ارزش ها زد؟در نگاه فرد گرايي ارزش هاي هر فرد تا چه حد به نفع جامعه بشري خواهد بود؟! ايا چون صرفا تاريخ به ما مياموزد مدينه اي فاضله اي تا به حال عينيت نيافته پس بايد به كل از نسل انسان و ارزشهاي اصيلش همچون ((عدالت)) چشم پوشيد؟! براستي كوروش چه كرد كه تا به امروز نامش با خشنودي بر سر زبان روشنفكران است؟!پس اشخاصي چون علي (ع) چطور در مدت فقط چهار سال اوج عدالت ورزي و حق خواهي را با وجود داشتن قدرت بر مردم به نمايش گذاشت؟! ايا براستي اين دين واقعي نيست؟! ما از دين چه تعريفي داريم؟! دين قشري امروزمان يا خلفاي صدر اسلام و يا مسحيت استيلا يافته بر اروپاي قرون وسطي و رقم زدن دوران تاريك آن دوران؟! براستي چه ميشود ما را؟ آيا به همان اندازه كه نيچه ميخوانيم آثار ديگر فيلسوفان ايران و اروپا و كتب هاي مذهبي آيين هاي ديگر و بالخصوص اسلام را نيز خوانده ايم كه در دادگاه فطرتمان سربلند بيرون آييم؟! اگر نيچه در جامعه اش توانست به فطرت خويش رجوع كند و شجاعانه در جامعه سخن خويش را بگويد پس خدايي كه در كتاب مقدسش ۱۴۰۰ سال پيش همين نكته را به پيامبر خويش يادآور شد چه؟ آيا او ودينش شايسته تحقيق نيستند؟ آيا انسان بايد تا ابد در شك بماند؟! ايا امور ارزشي تماما نسبي هستند؟! اين سوالاتيست كه هر جوينده ي حق بايد از خود بپرسد... هر انساني معيار سنجش دارد و ميتواند منطقي و عاقلانه تمام امور را رصد كرده و روز به روز به حقيقت متعالي نزديكتر شود ، آنجا كه عقل درمانده شود قدم گذاشتن در وادي عشق و عرفان نيز درهاي جديدي را به سوي انسان ره جو ميگشايد... با آرزوي سلامتي روز افزون و باتشكر از جناب ملك زاده ي عزيز همشهري خوبم و اقاي كياشمشكي،آقاي محسن عزيز،كاربر عزيز k.taheri ،كاربر عزيز rd.dvil و جناب kingmasoud , وكليه ي دوستان فرهيخته اي كه وقتشان را در اين محفل ميگزارند تا به بركت قلم ايشان اشخاصي مثل من به درك بهتري از فلسفه و علوم وصد البته هنر سينما دست يابند... يا حق.
5
SHAPOOR
۱۰ سال پیش
درسته که فیلم داستان کلی کتاب رو پیش میبره اما از لحاظ جزئیات نویسنده خیلی چیزا رو ذکر نکرده و یا به دلخواه تغییر داده . . در کل کتابش خیلی به مراتب بیشتر قابل درکه و لذت بخش تره ...فیلمشم بد نبود اما کتاب عالیه ... اگه بخوام به کتاب نمره ۱۰ بدم ،فیلم ۴ بیشتر نمیگیره
...برای درک بیشتر از اگزیستاسیالسم کتاب دیگه از از نویسنده #۰۳۹; اروین دی یالوم #۰۳۹;هست به نام روان درمانی اگزیستاسیالیسم که گل سر سبد این مکتب فکری هست...
5
keley
۸ سال پیش
فیلمی تلویزیونی بسیار افتضاح.از فیلمنامه و کارگردانی و بازیها همه خیلی بدند.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
... خدا مرده است ...
جنجالی‌ترین و معروف‌ترین جمله‌ی فردریش ویلهلم نیچه...
اما مقصود نیچه از این جمله چه بود؟!
یک برداشت میتونه این باشه که نیچه به این نتیجه رسیده بود که موجودی به نام خدا مرد! و به تعبیر خودش ما اون رو کشتیم!! :دی (اما نه من و شما بچه ۵ساله ایم و نه نیچه خل و چل، طبیعتاً هیچ انسان عاقلی همچین حرف مضحکی نمیزنه! پس شوخی رو کنار بذاریم!)
میشه یه سطح عمیق تر به این جمله نگاه کرد و گفت؛ نیچه به این باور رسیده بود که خداباوری به مرور جای خود را به خداناباوری خواهد داد و روز به روز تعداد افرادی که به گزاره‌ی خدا هست باور دارند، کمتر و کمتر خواهد شد!
اگر واقعاً مقصود نیچه این بوده، به راحتی می توان خطاب به آن متفکر بزرگ گفت که نیچه جان اشتباه کردی عزیز دلم، همین الان طبق بسیاری از گزارشات بیش از ۹۰ درصد مردم امریکا خداباورند!
امّا آیا واقعاً مقصود نیچه از این عبارت بسط خداناباوری و کم شدن خداباوری بود؟!
در نظر داشته باشید که داریم در مورد یک اگزیستانسیالیست حرف میزنیم، نه یک فیلسوف تحلیلی! طبیعتاً نیچه نگاه گزاره محور به هستی نداشت!
برای یک فیلسوف اگزیستانسیالیست چیزی که مهم است وجود(به زبان ساده درونیات) آدمیست نه مباحثی مبتنی بر گزاره های منطقی!(که غالباً هم شدیداً رنگ و بوی انتزاعی به خود می گیرند)
مقصود نیچه از مرگ خدا، مرگ موجودی به نام خدا نبود، نیچه اساساً کاری به موجودی به نام خدا نداشت!
مقصود نیچه مرگ مفهومخدا بود...
نیچه به این باور رسیده بود که ما به مرور با انسانی مواجه خواهیم شد که شاید در ظاهر به گزاره خدا هست باور داشته باشد ولی این عبارت برای او فقط یک گزاره است!
به تعبیر دیگر به زعم نیچه انسان عصر ما با اینکه خداباور است، امّا با خدا زندگی نمی کند! خدا فقط برای او یک موجود است و نه یک مفهوم، خدا جزئی از زندگی او نیست، خدا در درون او نیست، او فقط به موجود خدا اعتقاد دارد...
این جمله نیچه من را به یاد عبارت معروف رشد کویر شریعتی می اندازد! رشد کویر، یعنی رشد پوچی و بی معنایی!
خدایی که دیگر خدا نیست...
(تحلیلی به شدت سطحی و عامیانه!)
فيلم به جز نشان دادن کمی از تفکرات نيچه (که بسيار جالب بود) چيز ديگه ايی نداشت
بازيگر نقش اول خيلی بد بود در مجموع برای اشنايی با قسمتی از عقايد نيچه بد نيست
من ۵ از ۱۰ ميدم اميدوارم بی ا حترامی نباشه
خيلی بهتر ميشد به اين سوژه پرداخت
به راستی، تاکنون، تصویرِ «خدا»، بنیادیترین اعتراض، ضدّ هستی بوده است... خدای را انکار میکنیم، ما مسئولیت را از خدا نفی میکنیم، ما تنها با همین، چه بسا بتوانیم جهان را آزاد کنیم..
نیچه
با سلام خدمت تمام حقيقت جويان.
اينجانب قصد قضاوت نوشتارهاي دوستان عزيزم كه با آنها ارتباط برقرار كرده ام را ندارم و بر آنم تا نظر خودم را نيز بيان كنم،در ضمن اميدوارم لايق دوستي با شما حقيقت جويان باشم...
نيچه روشنفكري بود كه بر زبان تسلط داشت و يه جورايي با كلمات بازي ميكرد... واقعا چه برداشت هاي ضد و نقيضي كه از نيچه نشد... در كل به نظرم او در طلب حقيقت بود و اينست فرق يك واپسين انسان و انساني كه رو به سوي ابرانسان دارد... جمله خداي مرده است در حقيقت به اين معني بود كه ارزش هاي مسيحيت قرون وسطايي زوال يافته و به نحوي داشت پيش بيني ميكرد كه بالاخره مردم متوجه پوچي اين ارزش ها ميشوند (نهيليسم مسيحيت) و آن زمان است كه پوچ گرايي خود را در فقدان ارزشهاي راستين نمايان ميكند،پس او برآن بود كه مباني ارزشها را دوباره ارزيابي كند.،اين پاسخ دندان شكني بود به مسيحيت اسكولاستيك و گذر كرده از انكيزيسيون قرون وسطي...
ياد آوري:علاوه بر دوران تاريك مسيحيت قرون وسطي در اروپا ، در قلمرو اسلام نيز امويان و عباسيان با جامعه اسلامي چه كردند؟! براستي اين چهار دهه ي اخير با ما چه شد؟!
اينها تماما حق و باطل را در هم آميختند...
به طور كلي تفكر نيچه از نظر اين حقير قابل تامل و حركت آوانگارديسم او قابل ستايش است،اما براستي اگر نيچه در زمان ديگري ميزيست چه ميگفت...اين است روح زمان.
ايا تا به حال با خود انديشده ايد چه مفاهيمي در تمام تاريخ فراتر از زمان در جان انسان نفوذ كرده اند؟!
نيچه:((چقدر زياد اتفاق افتاده که من خنديده ام وقتي ديده ام ضعفا دم از عدالت و عدالتخواهي مي زنند، نگاه مي کنم، مي بينم اينها که مي گويند عدالت، چون چنگال ندارند. مي گويم اي بيچاره! تو اگر چنگال مي داشتي هرگز چنين حرفي را نمي زدي))
((ارزش و ضدارزش در اراده معطوف به قدرت نهفته‌است طوري که گاه خود ما فريب ظاهر حقيقت طلبي و عدالت خواهي نمادين خود را مي‌خوريم اما داوري ارزشي ما در پس ميل به قدرت قرار دارد))
ايا اين جملات هميشه صدق ميكنند؟پس معيار چيست؟آيا به قطعيت ميتوان تمام معيارها را زير سوال برد و اساسا دست به ارزيابي مجدد ارزش ها زد؟در نگاه فرد گرايي ارزش هاي هر فرد تا چه حد به نفع جامعه بشري خواهد بود؟! ايا چون صرفا تاريخ به ما مياموزد مدينه اي فاضله اي تا به حال عينيت نيافته پس بايد به كل از نسل انسان و ارزشهاي اصيلش همچون ((عدالت)) چشم پوشيد؟! براستي كوروش چه كرد كه تا به امروز نامش با خشنودي بر سر زبان روشنفكران است؟!پس اشخاصي چون علي (ع) چطور در مدت فقط چهار سال اوج عدالت ورزي و حق خواهي را با وجود داشتن قدرت بر مردم به نمايش گذاشت؟! ايا براستي اين دين واقعي نيست؟! ما از دين چه تعريفي داريم؟! دين قشري امروزمان يا خلفاي صدر اسلام و يا مسحيت استيلا يافته بر اروپاي قرون وسطي و رقم زدن دوران تاريك آن دوران؟! براستي چه ميشود ما را؟ آيا به همان اندازه كه نيچه ميخوانيم آثار ديگر فيلسوفان ايران و اروپا و كتب هاي مذهبي آيين هاي ديگر و بالخصوص اسلام را نيز خوانده ايم كه در دادگاه فطرتمان سربلند بيرون آييم؟! اگر نيچه در جامعه اش توانست به فطرت خويش رجوع كند و شجاعانه در جامعه سخن خويش را بگويد پس خدايي كه در كتاب مقدسش ۱۴۰۰ سال پيش همين نكته را به پيامبر خويش يادآور شد چه؟ آيا او ودينش شايسته تحقيق نيستند؟ آيا انسان بايد تا ابد در شك بماند؟! ايا امور ارزشي تماما نسبي هستند؟! اين سوالاتيست كه هر جوينده ي حق بايد از خود بپرسد...
هر انساني معيار سنجش دارد و ميتواند منطقي و عاقلانه تمام امور را رصد كرده و روز به روز به حقيقت متعالي نزديكتر شود ، آنجا كه عقل درمانده شود قدم گذاشتن در وادي عشق و عرفان نيز درهاي جديدي را به سوي انسان ره جو ميگشايد...
با آرزوي سلامتي روز افزون و باتشكر از جناب ملك زاده ي عزيز همشهري خوبم و اقاي كياشمشكي،آقاي محسن عزيز،كاربر عزيز k.taheri ،كاربر عزيز rd.dvil و جناب kingmasoud , وكليه ي دوستان فرهيخته اي كه وقتشان را در اين محفل ميگزارند تا به بركت قلم ايشان اشخاصي مثل من به درك بهتري از فلسفه و علوم وصد البته هنر سينما دست يابند...
يا حق.
درسته که فیلم داستان کلی کتاب رو پیش میبره اما از لحاظ جزئیات نویسنده خیلی چیزا رو ذکر نکرده و یا به دلخواه تغییر داده .
. در کل کتابش خیلی به مراتب بیشتر قابل درکه و لذت بخش تره ...فیلمشم بد نبود اما کتاب عالیه ... اگه بخوام به کتاب نمره ۱۰ بدم ،فیلم ۴ بیشتر نمیگیره
...برای درک بیشتر از اگزیستاسیالسم کتاب دیگه از از نویسنده #۰۳۹; اروین دی یالوم #۰۳۹;هست به نام روان درمانی اگزیستاسیالیسم که گل سر سبد این مکتب فکری هست...
فیلمی تلویزیونی بسیار افتضاح.از فیلمنامه و کارگردانی و بازیها همه خیلی بدند.
چرا کیفیت بالاتری از فیلم منتشر نمیشه؟