به نظر من ژانر این فیلم نه درام است و نه تاریخی ونه اصلاً فانتزی، بلکه ژانر این فیلم توریستی است چون نگاه فیلمساز و نگاه دوربینش و نگاه دو روایتگرش، توریستیست ولا غیر و تنها چیزی که درونش نیست درام و تاریخ است و فانتزی هم که کار هر کسی نیست(البته منظورم فانتزی جدی در درام است). فیلم یک دوربین مرعوب کننده دارد که همان همه ی دوستان منتقد ما و هم همه ی دوستان منتقد اروپایی و آمریکایی را مرعوب خودش کرده است(چنانکه از نقد هایشان معلوم است که بنده نیمی اش را خوانده ام) که این دوربین به نظر من کارگردانی ندارد و دوربینی سرگردان و بدون میزانسن است که فقط می خواهد خودش را به رخ بکشد.
در واقع در نگاه توریستی شما می توانید از همه چیز سخن بگویید ولی در واقع هیچ نگفته باشید چرا که این خصلت دوربین و نگاه توریستیست و همینطور خصلت روایتگر توریستی است.یعنی شما می توانید نزدیک به بالای ۳۰۰ سال از تاریخ روسیه را وارد فیلمتان کنید (از پتر اول گرفته تا کاترین دوم و الکساندر سوم و....) و در موردشان هم بحث کنید و هم گاهی به تصویرشان بکشید اما در واقع هیچی نگفته باشید. نگاه توریستی بار دوربین، از تمام آنها گذر می کند و به راهش ادامه می دهد. اما دقیقاً مشکل همینجاست که در این سیل تاریخی که فیلمساز روانه ی مخاطبش می کند، نمی داند که این نه مسئله ای را روشن می کند و نه پرسشی می سازد چرا که هیچ چیزی پرداخت نشده است و از همه بدتر درگیری هم ایجاد نمی کند.
فلینی دوبار این عمل را تجربه کرده است یکبار در ساتیریکن و یک بار در رم که البته به نظر من در ساتیریکن موفق تر است.یعنی منطورم این است که زمانیکه فلینی ساتیریکن را می سازد، شلوغش نمی کند بلکه شخصیت می سازد و با ساختار خرده پیرنگ فیلمنامه اش جلو می رود و تمام عوامل انحطاط رم باستان را به نقد و هجو می کشد و میزانسن ها و بهتر از آن لوکیشن های خیره کننده ای به تصویر می کشد.
اما در این فیلم دوربین توریستی فیلمساز شلوغش می کنه و هیچ امری را هم نمی تواند بسازد تا برای مخاطبی خارج از روسیه شناختی ایجاد کند بلکه با یک نگاه سطحی شروع می کنه و همان را ادامه می دهد.
به اعتقاد من این اثر با سینما هیچ کاری نمی کند، در حالی که مدیوم سینما را انتخاب کرده است بلکه بیشتر سعی کرده است با یک دوربین لانگ تیک(که به شدت در تکنیک ماهر است) مخاطب خاص خود را مرعوب کند و مخاطب عام هم که اصلاً ندارد. پس اگر شما بحث های دوستان ما را بخوانید فقط چندتا جمله ی زیبا و تعریف از دوربین می بینید چون چیز دیگری وجود ندارد.
با احترام فراوان به دوستداران فیلم
22
karimi.sajad
۱۰ سال پیش
کشتی روسی، اثری به غایت شکوهمند، یک سراب تاریخی، یک موج و نوایی است که توسط الکساندر سوخوروف، خلق شده است. کشتی روسی داستان ارواح است. در واقع یک خانه غم انگیزی برای ارواح است. چشمانم را باز می کنم، اما چیزی نمی بینم. بعد از این کلمات که در سکانس ابتدایی فیلم گفته می شود، چشمان ما(مخاطب) که همان صدای سوخوروف می باشد، باز می شود. هرگز او را نمی بینم و قرار هم نیست که ببینیم؛ چون ما در حال دیدن یک رویا ۹۳ دقیقه ای هستیم. مکالمه ها، زمزمه ها، نگاه ها، گوش دادن ها، همه و همه دقیقا مثل یک خواب ظبط شده اند. شاید این ویژگی توسط مخاطبان معمولی سینما به خوبی حس نشود. اما بدون تعارف بگویم که مخاطبین خاص و حرفه ای سینما خوب می دانند؛ و درک میکنند که این یعنی هنر و هنرمند! من می گویم که دیدن این فیلم، یک تجربه با شکوه است. چرا؟ جواب این است که زیرا شناخت و درک یک روش و یک اثر هنری در یک لحظه اتفاق می افتد. چیزی که دقیقا در کشتی روسی شاهد آن هستیم. در لحظه مخاطب عاشق می شود و هنر را دوست می دارد. در هر لحظه مخاطب شاهد یک عنصر هنری ست. در هر ثانیه (صدم ثانیه) شاهد یک تصویر هنری هستیم. کات هایی که بر سر مخاطب کلاه می گذارد و او را فریب می دهد، و همچنین سبب می شود که مخاطب از لحظه دور شود، در این فیلم اصلا دیده نمی شود.((سینما یک خواب است؛ یک رویا که هر ویرایش، بیداری و دروغی بزرگ محسوب می شود.)) کشتی روسی نمونه بارز یک حقیقت و خالق یک چرخش تفکر در ذهن مخاطب است؛ یک اثر متفکرانه از یک هنرمند معاصر و اصیل زاده شده است. شخصا این فیلم را لایق نمره ۱۰۰ می دانم...
19
www.beauty_honey74
۱۰ سال پیش
نگاه کن ... سرتاسر دریاست... مقدر شده...که تا ابد دریانوردی کنیم . که... تا ابد زندگی کنیم.
8
karimi.sajad
۸ سال پیش
مدت زمانی طول میکشد تا افراد به درکی از سینمای سوخوروف برسند...
7
asssssghar_msi
۹ سال پیش
گاهی اوقات حس میکنم دوست دارم برم به طبیعت بکر، سوخورفوف این اجازه رو داد سینمای بکر رو هم تجربه کنم.
اگر دوست دارید سینمای بکر و دست نخورده رو تجربه کنید، کافیه آثار سوخوروف رو تماشا کنید. سینمای بکر سوخوروف ...
7
mpeejack
۱۰ سال پیش
این فیلم واقعا عالیه ! وقتی فیلمو دیدم و تموم شد احساس کردم خواب دیدم و همه اینا یه رویا بود ! سریع شد از فیلم های مورد علاقم ! شاهکاره ! دنیایی که ما در اون میایم و سرگردان در اون جوری زندگی میکنیم که انگار اونو میشناسیم به گذشتمون نگاه میکنیمو به ساز نوازندگان میرقصیمو عوض میشیم ! هدفمون رو در تالارهای زندگی جستجو میکنیم و در آخر دوباره به یک اتاق دیگه میریم و چقدر کم هستن کسایی که از اینجا پرواز میکنن.. و زندگی ابدی رو پیدا میکنن !
6
hsds.dfsdfaakariasdaxcvmi
۹ سال پیش
خدای کارگردانی یعنی سوخوروف! خدای فیلم! واقعا مثل این هست که داری یک رویای ۹۳ دقیقه ای میبینی!!!
5
shaghayeg-1392
۱۰ سال پیش
فیلم بدی نیست من نپسندیدم به شکلیه که انگار راوی داستان رو نقل میکنه چیزی که توش زیاد به چشم میخوره توجه سازنده به لباسها مراسمها مدل موها وهنر و رنگها در دوران مختلفه شاید برای عده زیادی فیلمی جالب بوده‌ باشه اما برای من بسیار کسل کننده بود ۵ نمره دادم
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بررسی فیلم Russian Ark سوخورف
به نظر من ژانر این فیلم نه درام است و نه تاریخی ونه اصلاً فانتزی، بلکه ژانر این فیلم توریستی است چون نگاه فیلمساز و نگاه دوربینش و نگاه دو روایتگرش، توریستیست ولا غیر و تنها چیزی که درونش نیست درام و تاریخ است و فانتزی هم که کار هر کسی نیست(البته منظورم فانتزی جدی در درام است). فیلم یک دوربین مرعوب کننده دارد که همان همه ی دوستان منتقد ما و هم همه ی دوستان منتقد اروپایی و آمریکایی را مرعوب خودش کرده است(چنانکه از نقد هایشان معلوم است که بنده نیمی اش را خوانده ام) که این دوربین به نظر من کارگردانی ندارد و دوربینی سرگردان و بدون میزانسن است که فقط می خواهد خودش را به رخ بکشد.
در واقع در نگاه توریستی شما می توانید از همه چیز سخن بگویید ولی در واقع هیچ نگفته باشید چرا که این خصلت دوربین و نگاه توریستیست و همینطور خصلت روایتگر توریستی است.یعنی شما می توانید نزدیک به بالای ۳۰۰ سال از تاریخ روسیه را وارد فیلمتان کنید (از پتر اول گرفته تا کاترین دوم و الکساندر سوم و....) و در موردشان هم بحث کنید و هم گاهی به تصویرشان بکشید اما در واقع هیچی نگفته باشید. نگاه توریستی بار دوربین، از تمام آنها گذر می کند و به راهش ادامه می دهد. اما دقیقاً مشکل همینجاست که در این سیل تاریخی که فیلمساز روانه ی مخاطبش می کند، نمی داند که این نه مسئله ای را روشن می کند و نه پرسشی می سازد چرا که هیچ چیزی پرداخت نشده است و از همه بدتر درگیری هم ایجاد نمی کند.
فلینی دوبار این عمل را تجربه کرده است یکبار در ساتیریکن و یک بار در رم که البته به نظر من در ساتیریکن موفق تر است.یعنی منطورم این است که زمانیکه فلینی ساتیریکن را می سازد، شلوغش نمی کند بلکه شخصیت می سازد و با ساختار خرده پیرنگ فیلمنامه اش جلو می رود و تمام عوامل انحطاط رم باستان را به نقد و هجو می کشد و میزانسن ها و بهتر از آن لوکیشن های خیره کننده ای به تصویر می کشد.
اما در این فیلم دوربین توریستی فیلمساز شلوغش می کنه و هیچ امری را هم نمی تواند بسازد تا برای مخاطبی خارج از روسیه شناختی ایجاد کند بلکه با یک نگاه سطحی شروع می کنه و همان را ادامه می دهد.
به اعتقاد من این اثر با سینما هیچ کاری نمی کند، در حالی که مدیوم سینما را انتخاب کرده است بلکه بیشتر سعی کرده است با یک دوربین لانگ تیک(که به شدت در تکنیک ماهر است) مخاطب خاص خود را مرعوب کند و مخاطب عام هم که اصلاً ندارد. پس اگر شما بحث های دوستان ما را بخوانید فقط چندتا جمله ی زیبا و تعریف از دوربین می بینید چون چیز دیگری وجود ندارد.
با احترام فراوان به دوستداران فیلم
کشتی روسی، اثری به غایت شکوهمند، یک سراب تاریخی، یک موج و نوایی است که توسط الکساندر سوخوروف، خلق شده است. کشتی روسی داستان ارواح است. در واقع یک خانه غم انگیزی برای ارواح است. چشمانم را باز می کنم، اما چیزی نمی بینم. بعد از این کلمات که در سکانس ابتدایی فیلم گفته می شود، چشمان ما(مخاطب) که همان صدای سوخوروف می باشد، باز می شود. هرگز او را نمی بینم و قرار هم نیست که ببینیم؛ چون ما در حال دیدن یک رویا ۹۳ دقیقه ای هستیم.
مکالمه ها، زمزمه ها، نگاه ها، گوش دادن ها، همه و همه دقیقا مثل یک خواب ظبط شده اند. شاید این ویژگی توسط مخاطبان معمولی سینما به خوبی حس نشود. اما بدون تعارف بگویم که مخاطبین خاص و حرفه ای سینما خوب می دانند؛ و درک میکنند که این یعنی هنر و هنرمند!
من می گویم که دیدن این فیلم، یک تجربه با شکوه است. چرا؟ جواب این است که زیرا شناخت و درک یک روش و یک اثر هنری در یک لحظه اتفاق می افتد. چیزی که دقیقا در کشتی روسی شاهد آن هستیم. در لحظه مخاطب عاشق می شود و هنر را دوست می دارد. در هر لحظه مخاطب شاهد یک عنصر هنری ست. در هر ثانیه (صدم ثانیه) شاهد یک تصویر هنری هستیم. کات هایی که بر سر مخاطب کلاه می گذارد و او را فریب می دهد، و همچنین سبب می شود که مخاطب از لحظه دور شود، در این فیلم اصلا دیده نمی شود.((سینما یک خواب است؛ یک رویا که هر ویرایش، بیداری و دروغی بزرگ محسوب می شود.))
کشتی روسی نمونه بارز یک حقیقت و خالق یک چرخش تفکر در ذهن مخاطب است؛ یک اثر متفکرانه از یک هنرمند معاصر و اصیل زاده شده است.
شخصا این فیلم را لایق نمره ۱۰۰ می دانم...
نگاه کن ...
سرتاسر دریاست...
مقدر شده...که تا ابد دریانوردی کنیم .
که... تا ابد زندگی کنیم.
مدت زمانی طول میکشد تا افراد به درکی از سینمای سوخوروف برسند...
گاهی اوقات حس میکنم دوست دارم برم به طبیعت بکر، سوخورفوف این اجازه رو داد سینمای بکر رو هم تجربه کنم.
اگر دوست دارید سینمای بکر و دست نخورده رو تجربه کنید، کافیه آثار سوخوروف رو تماشا کنید.
سینمای بکر سوخوروف ...
این فیلم واقعا عالیه ! وقتی فیلمو دیدم و تموم شد احساس کردم خواب دیدم و همه اینا یه رویا بود ! سریع شد از فیلم های مورد علاقم ! شاهکاره ! دنیایی که ما در اون میایم و سرگردان در اون جوری زندگی میکنیم که انگار اونو میشناسیم به گذشتمون نگاه میکنیمو به ساز نوازندگان میرقصیمو عوض میشیم ! هدفمون رو در تالارهای زندگی جستجو میکنیم و در آخر دوباره به یک اتاق دیگه میریم و چقدر کم هستن کسایی که از اینجا پرواز میکنن.. و زندگی ابدی رو پیدا میکنن !
خدای کارگردانی یعنی سوخوروف! خدای فیلم! واقعا مثل این هست که داری یک رویای ۹۳ دقیقه ای میبینی!!!
فیلم بدی نیست من نپسندیدم به شکلیه که انگار راوی داستان رو نقل میکنه چیزی که توش زیاد به چشم میخوره توجه سازنده به لباسها مراسمها مدل موها وهنر و رنگها در دوران مختلفه شاید برای عده زیادی فیلمی جالب بوده‌ باشه اما برای من بسیار کسل کننده بود ۵ نمره دادم