گلرخ کمالی پس از یک سال دوری به تهران برمی گردد تا نزد همسرش، ناصر معاصر باشد ولی متوجه می شود که شریک او جواد مقدم به ناصر کلک زده و با هفتصد میلیون تومان گریخته است و قرار است به خاطر چک ها، ناصر زندانی شود. گلرخ به جبران یک سال دوری از همسرش با طلبکاران تماس می گیرد و سعی در جلب رضایت آن ها دارد. در این مسیر پیشنهادات، تحقیرها، تهدیدها و فجیع ترین اتفاقات را تحمل می کند...
گلرخ کمالی پس از یک سال دوری به تهران برمی گردد تا نزد همسرش، ناصر معاصر باشد ولی متوجه می شود که شریک او جواد مقدم به ناصر کلک زده و با هفتصد میلیون تومان گریخته است و قرار است به خاطر چک ها، ناصر زندانی شود. گلرخ به جبران یک سال دوری از همسرش با طلبکاران تماس می گیرد و سعی در جلب رضایت آن ها دارد. در این مسیر پیشنهادات، تحقیرها، تهدیدها و فجیع ترین اتفاقات را تحمل می کند...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
درود بی پایان به استاد بزرگ سینما این مرز و بوم...
استاد من شرمنده ام... در حدی که با سری رو به زمین صحبت میکنم
شرمنده از اینکه شما نیستید و جهانیان بیشتر از ما قدر شما میدانند و در بهترین دانشگاه های جهان از شما استفاده میکنند...
شرمنده که سالیان سال هست فیلمی که میخواستید رو نساختید و رفتن رو ترجیح دادید...
از ایینکه نابخردان برای شما بزرگوار تصمیم میگیرند و طرح ها و فیلم نامه های عظیم تاریخی شما در حال خاک خوردن هستند...
از ایننکه شخصی مثل خودم در حال له له زدن بودن در کنار شماست که بتونه اندکی از این سرچشمه زیبایی ها رو یاد بگیره ولی چنین امکانی برقرار نیست...
از اینکه در دوردست ها صحنه را با گل کاری تقدیم به شما میکنند برای اجرا و ما محروم هستیم از دیدنش....
شرمنده از اینکه قرار هست در سال های اینده از نبود شما حسرت بخوریم...
از اینکه آخرین یادآوری ما از شما قرار هست در موجی مجازی برای خالی کردن عقده ها و ندیده شده ها در نبود شما صورت بگیره...
شرمنده ام .
از هرچی فیلم ایرانیه بدم میاد فقط خارجی
سلام
من حقیقت را در زنجیر دیدم
من حقیقت را پاره پاره بر خاک دیدم
من حقیقت را بر سر نیزه دیدم
من حقیقت را........................
همین چند جمله ، نشان دهنده این است که بیضایی استاد مطلق سینماست
هر کجا هستند
برای ایشان آرزوی سلامتی می کنم
میدونین با چهفیلمی روبه رو هستین...؟
میدونین با چه ((شاهکاری))رو به رو هستین...؟
این فیلم به عقیده بسیاری از منتقدان (منتقدان مطرح) جزو ۳ فیلم برتر تاریخ سینما ایران و حتی بهترین فیلم تاریخ ایران انتخاب شده...
پس منتظر چی هستین...؟
دیگه چی میخواین..؟
سنگستانی : ......التماس کنین، یه دل خوشی بهم بدین.
گلرخ : بهتون دلخوشی میدم، پدر بدبخت من که سی سال برای فرهنگ این کشور کار می کنه برای همه چیزش لنگه، از کاغذ و مرکب تا تایپ وپخش و اجازه تک تک کلما ت. اما امثال شما هیچ منعی ندارینحتی کسی مانعتون نمیشه از دخترش بخواین بخاطر یکی دیگه بهتون التماس کنه. کسی که متاسفانه بهتر یا بدتر، از جنس شماست نه من.این خیلی خیلی گرونه و شما نباید از تلخیش چیزی بفهمین. ولی باشه.. بهتون التماس می کنم بخاطر یکی دیگه نه خودم....
سنگستانی : مثل اینکه بیشتر از این چیزی بلد نیستی.
گلرخ : مثلا اشک بریزم؟
سنگستانی : خیلی وقته یه گریه درست و حسابی ندیدم.
گلرخ : حالا همنمی بینین، من گریه هام رو قبلا کردمحالا فقطفریاد برام مونده...
... امضا اداست ... امضا قرتی بازیه ... خط خطی من درآوردی... اعتبار حاجی نقدی به مهرشه
نه..خیال کردی نگهش میدارم تو این کشوهای لکنتی؟؟خیر...حجره محل تعارفه.مهر حاج نقدی میخوای خلوت میکنم یه توک پا تشریف بیارید منزل..ولی خانوما رو که میشناسی.حسودی و....
اما نقل چک.ما همین تعطیلات یه توک پا میریم شمال.باغچه ای هست در خدمت باشیم البته غیری نیست. خودی هستیم.محرمیتی هم میشه خوند که مردم فضولن.....
سیاه نمایی محض ... یه نفر خارجی این فیلمو ببینه فکر میکنه ایرانیا هیولا هستن!!! تمام مردمو وحشی و بی فرهنگ نشون داده بعد بعضیا میان بهش میگن استاد!!! حالم از فیلم و کارگردانش بهم خورد.
نایری (احمد نجفی): صحبت یه پکیج بود تو لاین ایمپورت اکسپورت. یه باکس خونگی با پرافیت آوریج نود درصد گارانتی. می‌تونست راحت هندلش کنه،اما خب، تو فیلد ما نبود.
گلرخ کمالی (مژده شمسایی): ببخشید از ناصر معاصر حرف می‌زنید؟
نایری: این پسر کیس خاصی بود تو بیزنس خودش . خیلی اکتیو و نان استاپ . تو رنج خودش . لوکش هم بد نبود. اما نمی‌فهمم چرا آن و آف بود؟
نویسنده و کارگردان:بهرام بیضایی ۱۳۷۹