از این فیلم خاطره ی خوبی ندارم. دایی بابام به خاطر دیدن این فیلم تو سینما رکس به رحمت خدا رفت هی........... روحش شاد ببخشید ولی دلم یکمی گرفته بود
28
mysam_azad2000
۹ سال پیش
دلیل انتحاب نام گوزن ها از زبان مسعود کیمایی:. ..گوزنها حیواناتی هستند که در کودکی و نوجوانی شاخ ندارند و بسیار زشت و بد فرم هستند اما وقتی به سنین بزرگسالی میرسند همزمان با روییدن شاخ های بزرگ و پیچ در پیچ بر روی سرشان بسیار زیبا و خوش اندام میشوند و این زیبایی که با روییدن شاخهای گوزن همزمان است درست وقتی اتفاق می افتد که گوزن به دوره بزرگسالی و بلوغ کامل رسیده است...اما این دوره خطرناکترین دوران زندگی گوزنهاست چون به خاطر داشتن شاخ های بلند دیگد امکان اختفا برای انها وجود ندارد و حتی وقتی در بیشه ها مخفی میشوند شاخ های بلندشان از بیشه ها و بوته ها بیرون است به همین علت شکارچیان به راحتی با دیدن شاخهای گوزن محل دقیق سر گوزن یا قلب حیوان را تخمین زده شلیک میکنند پس این بلوغ و زیبایی باعث مرگ گوزنها میشود
دستت رو من بلند نشه من ميگم نوكرتم،غلامتم اصغر آقا مردي گفتن،نامردي گفتن من خيلي پا تو وايسادم يادت هست؟؟؟
8
a_vave
۹ سال پیش
تنمون ضایع شده ، رفاقتمون که جایی نرفته
8
ho3ein.n101
۹ سال پیش
دمتون گرم سوته دلانشم بذارید
8
abouzaryousefmail
۹ سال پیش
سلام اول : از معدود فیلم هایی که میشه ردپای مسعود کیمیایی رو به عنوان یک پرچمدار در اون دید رو آپ کردید و میشه گفت این اولین آخرین شورش بی دلیل مسعود کیمیایی است . هرچند بارها این کلیشه رو بعد از انقلاب تکرار کرد اما نتونست موفقیت و روراستی این اثر رو تکرار کنه دوم : اون بازی که در این فیلم واقعا چشمگیره ... بازی پرویز فنی زاده است که در شوره زار فیل مفارسی دهه های ۴۰ و ۵۰ ، یک انقللاب به حساب می اومد اما خیلی خیلی زود خاموش شد ، چون متاسفانه جریان ساز نشد و خودش به جریان تبدیل شد سوم : تنها فیلمی از بهروز وثوقی است که به یه شکلی میتونم درکش کنم و حس کنم در این فیلم کمی رشد کرده ، چون چیزی به غیر از لات بازی ، تیزی کشی ، دختربازی و آمارگیری (اسنادش موجوده که برای ساواک کار میکرده) از این بشر در سینمای ایران دیده نشده ، اما خوب ، از قدیم گفته اند ، در شهر کورها ، یک چشم پادشاست .
در هر حال ، در مکتب سینما برای مخاطب و نه سینما برای سینما ... این فیلم یک جریان ساز واقعی بود و نشونه یک بغض فرو خورده ، در یک نسل سرکوب شده است ، بخصوص وقتی روایتگرش مسعود کیمیایی باشه ... وقتی مسعود کیمیایی بود شاید در فیلم های بعدی کیمیایی ، فقط سُــرب ، به همین اندازه سر و صدا کرد . بازی های استادانه استاد هادی اسلامی و ساختار شکنی محض فریماه فرجامی ... و شعله انتقاد کیمیایی دیگه هیچوقت انقدر بُرّان و فروزان نشد
ممنونم از توجهتون
6
iraj akbarabadi
۹ سال پیش
درست ميبينم فيلم قديمي ايراني باااااااااااااااااااااااااااااااازززززززززززززززززززززم بزااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
از این فیلم خاطره ی خوبی ندارم. دایی بابام به خاطر دیدن این فیلم تو سینما رکس به رحمت خدا رفت
هی........... روحش شاد
ببخشید ولی دلم یکمی گرفته بود
دلیل انتحاب نام گوزن ها از زبان مسعود کیمایی:.
..گوزنها حیواناتی هستند که در کودکی و نوجوانی شاخ ندارند و بسیار زشت و بد فرم هستند اما وقتی به سنین بزرگسالی میرسند همزمان با روییدن شاخ های بزرگ و پیچ در پیچ بر روی سرشان بسیار زیبا و خوش اندام میشوند و این زیبایی که با روییدن شاخهای گوزن همزمان است درست وقتی اتفاق می افتد که گوزن به دوره بزرگسالی و بلوغ کامل رسیده است...اما این دوره خطرناکترین دوران زندگی گوزنهاست چون به خاطر داشتن شاخ های بلند دیگد امکان اختفا برای انها وجود ندارد و حتی وقتی در بیشه ها مخفی میشوند شاخ های بلندشان از بیشه ها و بوته ها بیرون است به همین علت شکارچیان به راحتی با دیدن شاخهای گوزن محل دقیق سر گوزن یا قلب حیوان را تخمین زده شلیک میکنند پس این بلوغ و زیبایی باعث مرگ گوزنها میشود
اصغر اقا اگه دست خالی برم اگه خمار برم امیدشون ازم میبره منم ک ازت چیزی نمی خوام
دستت رو من بلند نشه
من ميگم نوكرتم،غلامتم
اصغر آقا مردي گفتن،نامردي گفتن
من خيلي پا تو وايسادم
يادت هست؟؟؟
تنمون ضایع شده ، رفاقتمون که جایی نرفته
دمتون گرم سوته دلانشم بذارید
سلام
اول : از معدود فیلم هایی که میشه ردپای مسعود کیمیایی رو به عنوان یک پرچمدار در اون دید رو آپ کردید و میشه گفت این اولین آخرین شورش بی دلیل مسعود کیمیایی است . هرچند بارها این کلیشه رو بعد از انقلاب تکرار کرد اما نتونست موفقیت و روراستی این اثر رو تکرار کنه
دوم : اون بازی که در این فیلم واقعا چشمگیره ... بازی پرویز فنی زاده است که در شوره زار فیل مفارسی دهه های ۴۰ و ۵۰ ، یک انقللاب به حساب می اومد اما خیلی خیلی زود خاموش شد ، چون متاسفانه جریان ساز نشد و خودش به جریان تبدیل شد
سوم : تنها فیلمی از بهروز وثوقی است که به یه شکلی میتونم درکش کنم و حس کنم در این فیلم کمی رشد کرده ، چون چیزی به غیر از لات بازی ، تیزی کشی ، دختربازی و آمارگیری (اسنادش موجوده که برای ساواک کار میکرده) از این بشر در سینمای ایران دیده نشده ، اما خوب ، از قدیم گفته اند ، در شهر کورها ، یک چشم پادشاست .
در هر حال ، در مکتب سینما برای مخاطب و نه سینما برای سینما ... این فیلم یک جریان ساز واقعی بود و نشونه یک بغض فرو خورده ، در یک نسل سرکوب شده است ، بخصوص وقتی روایتگرش مسعود کیمیایی باشه
... وقتی مسعود کیمیایی بود
شاید در فیلم های بعدی کیمیایی ، فقط سُــرب ، به همین اندازه سر و صدا کرد . بازی های استادانه استاد هادی اسلامی و ساختار شکنی محض فریماه فرجامی ... و شعله انتقاد کیمیایی دیگه هیچوقت انقدر بُرّان و فروزان نشد
ممنونم از توجهتون
درست ميبينم فيلم قديمي ايراني باااااااااااااااااااااااااااااااازززززززززززززززززززززم بزااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار