گروهی از جایزه بگیران قاتل که توسط "لوکو" رهبری می شوند در کوهستانهای نوادا مخفی شده اند.وقتی همسر "پائولین" قربانی آنها می شود او یک هفتیرکش را استخدام می کند تا انتقام همسرش را از آنها بگیرد...
گروهی از جایزه بگیران قاتل که توسط "لوکو" رهبری می شوند در کوهستانهای نوادا مخفی شده اند.وقتی همسر "پائولین" قربانی آنها می شود او یک هفتیرکش را استخدام می کند تا انتقام همسرش را از آنها بگیرد...
وسترن اسپاگتی یاغی!!! در کنار تمامی مسایلی که می تواند موجبات لذت بردن یا نبردن از یک اثر هنری را فراهم کند بی گمان، نوستالژیک بودن یا نبودن آن برای فرد، عامل مهمی است......بر همین اساس می توان انتظار داشت که در خصوص ژانر وسترن، بیشتر دوستانِ جوان شیفته فیلمهای وسترن اسپاگتی باشند تا کلاسیک....برای نسل های متاخرتر سرجئولنونه چیزی نزدیک به یک شمایل هست و کلینت ایستوود نیز به همین منوال یا حتی فرانکو نرو...، اما برای هم نسلان من که خردسالی و کودکی خود را با سریالهایی چون ویرجینیایی، مزرعه چاپارل، دود اسلحه، جایزه بگیر، غرب وحشی وحشی و ....سپری کردند وسترن کلاسیک چیز دیگری است و جان فورد، هوارد هاکز، آنتونی مان، ویلیام ولمن، جان استرجز، هنری هاتاوی، هنری کینگ، مایکل کورتیز، رائول ولش، فرد زینه مان، دلمر دیوز، ویلیام وایلر، جان فارو، رابرت آلدریچ، نیکلاس ری، سام پکین پا، مارتین ریت، جورج روی هیل، برت کندی و ...نامهایی هستند که کم و بیش با بهترین وسترن های تاریح سینما تداعی می شوند... شاید بتوان یکی از تفاوت های مهم وسترن کلاسیک با اسپاگتی را که خاستگاهی اروپایی(ایتالیا)داشته و در دهه ۶۰ متولد شدند، در تاکید متفاوت این دو گونه برای فرم یا مضمون بر شمرد... دغدغه وسترن کلاسیک بر مضمون اثر است، هر چند مثالهای بیشماری برای آن می توان نام برد ولی به یکی از درخشانترین مصادیق آن کفایت می کنم، جادثه آکس بو از ولمن؛ در صورتی که وسترن اسپاگتی بخش زیادی از توان و نیروی خود را از فرم می گیرد...در وسترن کلاسیک بسیار نادر است که بتوان قهرمان فیلم را در حال دوئل با چند ضد قهرمان دید که نتیجه آن توفق قهرمان باشد اما در وسترن اسپاگتی این امر از معمول ترین صحنه های مورد انتظار هست و ....؛ در درخشانترین وسترن های اسپاگتی که لئونه آنرا به نمایش می گذارد مضمون صرفا عریضه ای بیش نیست برای نشان دادن زیبائیهای فرم، هر چند در خوب، بد، زشت، لئونه نیم نگاهی به جنگ جهانی دوم و اردوگاه های نازیها داشته _ که در بخاطر یک مشت دلار چند دلار بیشتر چنین دغدغه ای هم اصلا حس نمی شود- ولی در کل دغدغه وسترن اسپاگتی بیشتر فرم کار هست که بنظرم لئونه در روزی روزگاری در غرب آن را به کمال می رساند....؛ در کار دیگر سازندگان وسترن اسپاگتی نیز ماجرا بدین منوال هست: سرجیو کوربوچی، انزو جی کاستلاری، سرجو سولیما، تونیتو والری، دوچو تساری و ...؛ یک مقایسه جالب دیگر را می توان از نوع موسیقی متن و آهنگ سرایی هایی که در این دو گونه استفاده می شود، به دست آورد...کسانی که با لحن موسیقی دیمتری تیومکین (..از شاخص ترین چهره های سینمای وسترن کلاسیک در عرصه آهنگ سازی) آشنا هستند و از سویی با نحوه کار انریکو موریکونه نیز آشنا می باشند به این تفاوتهای عمیق واقفند. موسیقی در استحکام فرم اسپاگتی نسبت به عناصر دیگر فیلم، نقشی بسیار پررنگ ایفا می کند به همین خاطر هست که به همان اندازه که وسترن اسپاگتی معروف هست، موریکونه نیز معروف هست!! تا حدی که حتی تارانتینو نیز در وسترن اسپاگتی هشت نفرت انگیز به حیاتی بودن حضور موریکونه تردیدی نمی کند!!!. در وسترن کلاسیک هر چند موسیقی فیلم اهمیت دارد اما در کنار عناصر دیگر، هم وزن با آنها و یا حتی کم مایه تر از عناصری چون فیلم نامه و ... . فیلم هایی که در گونه وسترن کلاسیک ساخته شدند، اکثرا واجد شخصیت هستند و به سختی می توان از نوعی تیپ شناسی در این مقوله صحبت کرد...اما غالب آثاری که در کونه اسپاگتی ساخته شدند بیستر نماینده یک تیپ هستند تا آثاری مستقل و هنجارشکن؛...اما معدود فیلمهایی که در این گونه هنجارشکن بودند از جمله زیباترین نمونه های وسترن اسپاگتی نیز بشمار می روند...افسوس که بخاطر تاکید بیش از حد بر فرم، این نمونه ها بسیار اندکند...سه نمونه درخشان از این دست: McCabe and Mrs. Miller) ، ۱۹۷۱ از رابرت آلتمن و Dead Man ، ۱۹۹۵ از جیم جارموش و The Great Silence ، ۱۹۶۸ از سرجیو کوربوچی( نکته آخر: هر چند نام وسترن اسپاگتی با سرجئو لئونه بشدت بهم گره خورده، آنگونه که در top ۲۵۰ ، نیز جایگاهی محکم برای خود باز کرده است، لیکن شخصا معتقدم اسپاگتی های هنجارشکن مانند نمونه هایی که مطرح کردم بیشتر استحقاق تمجید هایی از این دستند...با تمام احترام به لئونه و طرفداران او و همچنین تارانتینو، چرا که باز معتقدم آن میزان زیبایی را که مثلا کوربوچی با سکوت مطلق می آفریند تارانتینو با پرچانگی مفرط در هشت نفرت انگیز نمی کند!!!!...
5
permon1361
۹ سال پیش
سکوت بزرگ یکی از متفاوت ترین و ساختارشکنانه ترین فیلمهای ژانر منقرض شده وسترن اسپاگتیه که شامل یه نقش اول لال با بازی استادانه ژان لویی ترنتینیان،بیوه ای سیاهپوست در نقش زن اول فیلم و بدمنی با بازی سرد و سیاه و مثل همیشه درخشان کلاوس کینسکی و پایانی بشدت تلخ و هنجارشکنانه است
2
bahramaslefatahi
۹ سال پیش
وسترن اسپاگتی یاغی!!! در کنار تمامی مسایلی که می تواند موجبات لذت بردن یا نبردن از یک اثر هنری را فراهم کند بی گمان، نوستالژیک بودن یا نبودن آن برای فرد، عامل مهمی است......بر همین اساس می توان انتظار داشت که در خصوص ژانر وسترن، بیشتر دوستانِ جوان شیفته فیلمهای وسترن اسپاگتی باشند تا کلاسیک....برای نسل های متاخرتر سرجئولنونه چیزی نزدیک به یک شمایل هست و کلینت ایستوود نیز به همین منوال یا حتی فرانکو نرو...، اما برای هم نسلان من که خردسالی و کودکی خود را با سریالهایی چون ویرجینیایی، مزرعه چاپارل، دود اسلحه، جایزه بگیر، غرب وحشی وحشی و ....سپری کردند وسترن کلاسیک چیز دیگری است و جان فورد، هوارد هاکز، آنتونی مان، ویلیام ولمن، جان استرجز، هنری هاتاوی، هنری کینگ، مایکل کورتیز، رائول ولش، فرد زینه مان، دلمر دیوز، ویلیام وایلر، جان فارو، رابرت آلدریچ، نیکلاس ری، سام پکین پا، مارتین ریت، جورج روی هیل، برت کندی و ...نامهایی هستند که کم و بیش با بهترین وسترن های تاریح سینما تداعی می شوند... شاید بتوان یکی از تفاوت های مهم وسترن کلاسیک با اسپاگتی را که خاستگاهی اروپایی(ایتالیا)داشته و در دهه ۶۰ متولد شدند، در تاکید متفاوت این دو گونه برای فرم یا مضمون بر شمرد... دغدغه وسترن کلاسیک بر مضمون اثر است، هر چند مثالهای بیشماری برای آن می توان نام برد ولی به یکی از درخشانترین مصادیق آن کفایت می کنم، جادثه آکس بو از ولمن؛ در صورتی که وسترن اسپاگتی بخش زیادی از توان و نیروی خود را از فرم می گیرد...در وسترن کلاسیک بسیار نادر است که بتوان قهرمان فیلم را در حال دوئل با چند ضد قهرمان دید که نتیجه آن توفق قهرمان باشد اما در وسترن اسپاگتی این امر از معمول ترین صحنه های مورد انتظار هست و ....؛ در درخشانترین وسترن های اسپاگتی که لئونه آنرا به نمایش می گذارد مضمون صرفا عریضه ای بیش نیست برای نشان دادن زیبائیهای فرم، هر چند در خوب، بد، زشت، لئونه نیم نگاهی به جنگ جهانی دوم و اردوگاه های نازیها داشته _ که در بخاطر یک مشت دلار چند دلار بیشتر چنین دغدغه ای هم اصلا حس نمی شود- ولی در کل دغدغه وسترن اسپاگتی بیشتر فرم کار هست که بنظرم لئونه در روزی روزگاری در غرب آن را به کمال می رساند....؛ در کار دیگر سازندگان وسترن اسپاگتی نیز ماجرا بدین منوال هست: سرجیو کوربوچی، انزو جی کاستلاری، سرجو سولیما، تونیتو والری، دوچو تساری و ...؛ یک مقایسه جالب دیگر را می توان از نوع موسیقی متن و آهنگ سرایی هایی که در این دو گونه استفاده می شود، به دست آورد...کسانی که با لحن موسیقی دیمتری تیومکین (..از شاخص ترین چهره های سینمای وسترن کلاسیک در عرصه آهنگ سازی) آشنا هستند و از سویی با نحوه کار انریکو موریکونه نیز آشنا می باشند به این تفاوتهای عمیق واقفند. موسیقی در استحکام فرم اسپاگتی نسبت به عناصر دیگر فیلم، نقشی بسیار پررنگ ایفا می کند به همین خاطر هست که به همان اندازه که وسترن اسپاگتی معروف هست، موریکونه نیز معروف هست!! تا حدی که حتی تارانتینو نیز در وسترن اسپاگتی هشت نفرت انگیز به حیاتی بودن حضور موریکونه تردیدی نمی کند!!!. در وسترن کلاسیک هر چند موسیقی فیلم اهمیت دارد اما در کنار عناصر دیگر، هم وزن با آنها و یا حتی کم مایه تر از عناصری چون فیلم نامه و ... . فیلم هایی که در گونه وسترن کلاسیک ساخته شدند، اکثرا واجد شخصیت هستند و به سختی می توان از نوعی تیپ شناسی در این مقوله صحبت کرد...اما غالب آثاری که در کونه اسپاگتی ساخته شدند بیستر نماینده یک تیپ هستند تا آثاری مستقل و هنجارشکن؛...اما معدود فیلمهایی که در این گونه هنجارشکن بودند از جمله زیباترین نمونه های وسترن اسپاگتی نیز بشمار می روند...افسوس که بخاطر تاکید بیش از حد بر فرم، این نمونه ها بسیار اندکند...سه نمونه درخشان از این دست: McCabe and Mrs. Miller) ، ۱۹۷۱ از رابرت آلتمن و Dead Man ، ۱۹۹۵ از جیم جارموش و The Great Silence ، ۱۹۶۸ از سرجیو کوربوچی( نکته آخر: هر چند نام وسترن اسپاگتی با سرجئو لئونه بشدت بهم گره خورده، آنگونه که در top ۲۵۰ ، نیز جایگاهی محکم برای خود باز کرده است، لیکن شخصا معتقدم اسپاگتی های هنجارشکن مانند نمونه هایی که مطرح کردم بیشتر استحقاق تمجید هایی از این دستند...با تمام احترام به لئونه و طرفداران او و همچنین تارانتینو، چرا که باز معتقدم آن میزان زیبایی را که مثلا کوربوچی با سکوت مطلق می آفریند تارانتینو با پرچانگی مفرط در هشت نفرت انگیز نمی کند!!!!...
2
opeth1h
۱۰ سال پیش
کپی برداری از the searchers جان فورد فقید تاریخچه وسترن
1
permon123456
۹ سال پیش
شاهکاری به تمام معنی از سرجو کوربوچی
1
nima.behzadi
۱۰ سال پیش
یادش بخیر، اینو تو انجمن فیلم دانشگاه گذاشتیم ۱۰ سال پیش، کاربوچی کارش درسته.
1
محسن ایرج
۹ سال پیش
این فیلم منبع الهام هشت نفرت انگیز تارانتینوست.وسترن سرجیو کوربوچی فیلم عجیب و غریبی از کار دراومده،دیدن بازی کلاوس کینسکی دیوانه توی هر فیلمی یک نعمته،این فیلمو از دست ندید
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
وسترن اسپاگتی یاغی!!!
در کنار تمامی مسایلی که می تواند موجبات لذت بردن یا نبردن از یک اثر هنری را فراهم کند بی گمان، نوستالژیک بودن یا نبودن آن برای فرد، عامل مهمی است......بر همین اساس می توان انتظار داشت که در خصوص ژانر وسترن، بیشتر دوستانِ جوان شیفته فیلمهای وسترن اسپاگتی باشند تا کلاسیک....برای نسل های متاخرتر سرجئولنونه چیزی نزدیک به یک شمایل هست و کلینت ایستوود نیز به همین منوال یا حتی فرانکو نرو...، اما برای هم نسلان من که خردسالی و کودکی خود را با سریالهایی چون ویرجینیایی، مزرعه چاپارل، دود اسلحه، جایزه بگیر، غرب وحشی وحشی و ....سپری کردند وسترن کلاسیک چیز دیگری است و جان فورد، هوارد هاکز، آنتونی مان، ویلیام ولمن، جان استرجز، هنری هاتاوی، هنری کینگ، مایکل کورتیز، رائول ولش، فرد زینه مان، دلمر دیوز، ویلیام وایلر، جان فارو، رابرت آلدریچ، نیکلاس ری، سام پکین پا، مارتین ریت، جورج روی هیل، برت کندی و ...نامهایی هستند که کم و بیش با بهترین وسترن های تاریح سینما تداعی می شوند...
شاید بتوان یکی از تفاوت های مهم وسترن کلاسیک با اسپاگتی را که خاستگاهی اروپایی(ایتالیا)داشته و در دهه ۶۰ متولد شدند، در تاکید متفاوت این دو گونه برای فرم یا مضمون بر شمرد... دغدغه وسترن کلاسیک بر مضمون اثر است، هر چند مثالهای بیشماری برای آن می توان نام برد ولی به یکی از درخشانترین مصادیق آن کفایت می کنم، جادثه آکس بو از ولمن؛ در صورتی که وسترن اسپاگتی بخش زیادی از توان و نیروی خود را از فرم می گیرد...در وسترن کلاسیک بسیار نادر است که بتوان قهرمان فیلم را در حال دوئل با چند ضد قهرمان دید که نتیجه آن توفق قهرمان باشد اما در وسترن اسپاگتی این امر از معمول ترین صحنه های مورد انتظار هست و ....؛ در درخشانترین وسترن های اسپاگتی که لئونه آنرا به نمایش می گذارد مضمون صرفا عریضه ای بیش نیست برای نشان دادن زیبائیهای فرم، هر چند در خوب، بد، زشت، لئونه نیم نگاهی به جنگ جهانی دوم و اردوگاه های نازیها داشته _ که در بخاطر یک مشت دلار چند دلار بیشتر چنین دغدغه ای هم اصلا حس نمی شود- ولی در کل دغدغه وسترن اسپاگتی بیشتر فرم کار هست که بنظرم لئونه در روزی روزگاری در غرب آن را به کمال می رساند....؛ در کار دیگر سازندگان وسترن اسپاگتی نیز ماجرا بدین منوال هست: سرجیو کوربوچی، انزو جی کاستلاری، سرجو سولیما، تونیتو والری، دوچو تساری و ...؛ یک مقایسه جالب دیگر را می توان از نوع موسیقی متن و آهنگ سرایی هایی که در این دو گونه استفاده می شود، به دست آورد...کسانی که با لحن موسیقی دیمتری تیومکین (..از شاخص ترین چهره های سینمای وسترن کلاسیک در عرصه آهنگ سازی) آشنا هستند و از سویی با نحوه کار انریکو موریکونه نیز آشنا می باشند به این تفاوتهای عمیق واقفند. موسیقی در استحکام فرم اسپاگتی نسبت به عناصر دیگر فیلم، نقشی بسیار پررنگ ایفا می کند به همین خاطر هست که به همان اندازه که وسترن اسپاگتی معروف هست، موریکونه نیز معروف هست!! تا حدی که حتی تارانتینو نیز در وسترن اسپاگتی هشت نفرت انگیز به حیاتی بودن حضور موریکونه تردیدی نمی کند!!!. در وسترن کلاسیک هر چند موسیقی فیلم اهمیت دارد اما در کنار عناصر دیگر، هم وزن با آنها و یا حتی کم مایه تر از عناصری چون فیلم نامه و ... .
فیلم هایی که در گونه وسترن کلاسیک ساخته شدند، اکثرا واجد شخصیت هستند و به سختی می توان از نوعی تیپ شناسی در این مقوله صحبت کرد...اما غالب آثاری که در کونه اسپاگتی ساخته شدند بیستر نماینده یک تیپ هستند تا آثاری مستقل و هنجارشکن؛...اما معدود فیلمهایی که در این گونه هنجارشکن بودند از جمله زیباترین نمونه های وسترن اسپاگتی نیز بشمار می روند...افسوس که بخاطر تاکید بیش از حد بر فرم، این نمونه ها بسیار اندکند...سه نمونه درخشان از این دست:
McCabe and Mrs. Miller) ، ۱۹۷۱ از رابرت آلتمن و Dead Man ، ۱۹۹۵ از جیم جارموش و The Great Silence ، ۱۹۶۸ از سرجیو کوربوچی(
نکته آخر: هر چند نام وسترن اسپاگتی با سرجئو لئونه بشدت بهم گره خورده، آنگونه که در top ۲۵۰ ، نیز جایگاهی محکم برای خود باز کرده است، لیکن شخصا معتقدم اسپاگتی های هنجارشکن مانند نمونه هایی که مطرح کردم بیشتر استحقاق تمجید هایی از این دستند...با تمام احترام به لئونه و طرفداران او و همچنین تارانتینو، چرا که باز معتقدم آن میزان زیبایی را که مثلا کوربوچی با سکوت مطلق می آفریند تارانتینو با پرچانگی مفرط در هشت نفرت انگیز نمی کند!!!!...
سکوت بزرگ یکی از متفاوت ترین و ساختارشکنانه ترین فیلمهای ژانر منقرض شده وسترن اسپاگتیه که شامل یه نقش اول لال با بازی استادانه ژان لویی ترنتینیان،بیوه ای سیاهپوست در نقش زن اول فیلم و بدمنی با بازی سرد و سیاه و مثل همیشه درخشان کلاوس کینسکی و پایانی بشدت تلخ و هنجارشکنانه است
وسترن اسپاگتی یاغی!!!
در کنار تمامی مسایلی که می تواند موجبات لذت بردن یا نبردن از یک اثر هنری را فراهم کند بی گمان، نوستالژیک بودن یا نبودن آن برای فرد، عامل مهمی است......بر همین اساس می توان انتظار داشت که در خصوص ژانر وسترن، بیشتر دوستانِ جوان شیفته فیلمهای وسترن اسپاگتی باشند تا کلاسیک....برای نسل های متاخرتر سرجئولنونه چیزی نزدیک به یک شمایل هست و کلینت ایستوود نیز به همین منوال یا حتی فرانکو نرو...، اما برای هم نسلان من که خردسالی و کودکی خود را با سریالهایی چون ویرجینیایی، مزرعه چاپارل، دود اسلحه، جایزه بگیر، غرب وحشی وحشی و ....سپری کردند وسترن کلاسیک چیز دیگری است و جان فورد، هوارد هاکز، آنتونی مان، ویلیام ولمن، جان استرجز، هنری هاتاوی، هنری کینگ، مایکل کورتیز، رائول ولش، فرد زینه مان، دلمر دیوز، ویلیام وایلر، جان فارو، رابرت آلدریچ، نیکلاس ری، سام پکین پا، مارتین ریت، جورج روی هیل، برت کندی و ...نامهایی هستند که کم و بیش با بهترین وسترن های تاریح سینما تداعی می شوند...
شاید بتوان یکی از تفاوت های مهم وسترن کلاسیک با اسپاگتی را که خاستگاهی اروپایی(ایتالیا)داشته و در دهه ۶۰ متولد شدند، در تاکید متفاوت این دو گونه برای فرم یا مضمون بر شمرد... دغدغه وسترن کلاسیک بر مضمون اثر است، هر چند مثالهای بیشماری برای آن می توان نام برد ولی به یکی از درخشانترین مصادیق آن کفایت می کنم، جادثه آکس بو از ولمن؛ در صورتی که وسترن اسپاگتی بخش زیادی از توان و نیروی خود را از فرم می گیرد...در وسترن کلاسیک بسیار نادر است که بتوان قهرمان فیلم را در حال دوئل با چند ضد قهرمان دید که نتیجه آن توفق قهرمان باشد اما در وسترن اسپاگتی این امر از معمول ترین صحنه های مورد انتظار هست و ....؛ در درخشانترین وسترن های اسپاگتی که لئونه آنرا به نمایش می گذارد مضمون صرفا عریضه ای بیش نیست برای نشان دادن زیبائیهای فرم، هر چند در خوب، بد، زشت، لئونه نیم نگاهی به جنگ جهانی دوم و اردوگاه های نازیها داشته _ که در بخاطر یک مشت دلار چند دلار بیشتر چنین دغدغه ای هم اصلا حس نمی شود- ولی در کل دغدغه وسترن اسپاگتی بیشتر فرم کار هست که بنظرم لئونه در روزی روزگاری در غرب آن را به کمال می رساند....؛ در کار دیگر سازندگان وسترن اسپاگتی نیز ماجرا بدین منوال هست: سرجیو کوربوچی، انزو جی کاستلاری، سرجو سولیما، تونیتو والری، دوچو تساری و ...؛ یک مقایسه جالب دیگر را می توان از نوع موسیقی متن و آهنگ سرایی هایی که در این دو گونه استفاده می شود، به دست آورد...کسانی که با لحن موسیقی دیمتری تیومکین (..از شاخص ترین چهره های سینمای وسترن کلاسیک در عرصه آهنگ سازی) آشنا هستند و از سویی با نحوه کار انریکو موریکونه نیز آشنا می باشند به این تفاوتهای عمیق واقفند. موسیقی در استحکام فرم اسپاگتی نسبت به عناصر دیگر فیلم، نقشی بسیار پررنگ ایفا می کند به همین خاطر هست که به همان اندازه که وسترن اسپاگتی معروف هست، موریکونه نیز معروف هست!! تا حدی که حتی تارانتینو نیز در وسترن اسپاگتی هشت نفرت انگیز به حیاتی بودن حضور موریکونه تردیدی نمی کند!!!. در وسترن کلاسیک هر چند موسیقی فیلم اهمیت دارد اما در کنار عناصر دیگر، هم وزن با آنها و یا حتی کم مایه تر از عناصری چون فیلم نامه و ... .
فیلم هایی که در گونه وسترن کلاسیک ساخته شدند، اکثرا واجد شخصیت هستند و به سختی می توان از نوعی تیپ شناسی در این مقوله صحبت کرد...اما غالب آثاری که در کونه اسپاگتی ساخته شدند بیستر نماینده یک تیپ هستند تا آثاری مستقل و هنجارشکن؛...اما معدود فیلمهایی که در این گونه هنجارشکن بودند از جمله زیباترین نمونه های وسترن اسپاگتی نیز بشمار می روند...افسوس که بخاطر تاکید بیش از حد بر فرم، این نمونه ها بسیار اندکند...سه نمونه درخشان از این دست:
McCabe and Mrs. Miller) ، ۱۹۷۱ از رابرت آلتمن و Dead Man ، ۱۹۹۵ از جیم جارموش و The Great Silence ، ۱۹۶۸ از سرجیو کوربوچی(
نکته آخر: هر چند نام وسترن اسپاگتی با سرجئو لئونه بشدت بهم گره خورده، آنگونه که در top ۲۵۰ ، نیز جایگاهی محکم برای خود باز کرده است، لیکن شخصا معتقدم اسپاگتی های هنجارشکن مانند نمونه هایی که مطرح کردم بیشتر استحقاق تمجید هایی از این دستند...با تمام احترام به لئونه و طرفداران او و همچنین تارانتینو، چرا که باز معتقدم آن میزان زیبایی را که مثلا کوربوچی با سکوت مطلق می آفریند تارانتینو با پرچانگی مفرط در هشت نفرت انگیز نمی کند!!!!...
کپی برداری از the searchers جان فورد فقید تاریخچه وسترن
شاهکاری به تمام معنی از سرجو کوربوچی
یادش بخیر، اینو تو انجمن فیلم دانشگاه گذاشتیم ۱۰ سال پیش، کاربوچی کارش درسته.
این فیلم منبع الهام هشت نفرت انگیز تارانتینوست.وسترن سرجیو کوربوچی فیلم عجیب و غریبی از کار دراومده،دیدن بازی کلاوس کینسکی دیوانه توی هر فیلمی یک نعمته،این فیلمو از دست ندید