"جومپی نیکی" حشره شناس و محققی اهل توکیو است که در دهکده ای ساحلی و فقیرنشین مشغول جمع آوری نمونه و حشرات است.به دلیل تاریکی هوا و از دست دادن آخرین اتوبوس به مقصد شهر،برخی از روستائیان به او پیشنهاد می کنند شب را در آنجا سپری کند.او به خانه زنی جوان که در انتهای گودالی شنی قرار دارد می رود.او متوجه می شود که همسر و فرزند زن در طوفان شن کشته شده اند و ...
"جومپی نیکی" حشره شناس و محققی اهل توکیو است که در دهکده ای ساحلی و فقیرنشین مشغول جمع آوری نمونه و حشرات است.به دلیل تاریکی هوا و از دست دادن آخرین اتوبوس به مقصد شهر،برخی از روستائیان به او پیشنهاد می کنند شب را در آنجا سپری کند.او به خانه زنی جوان که در انتهای گودالی شنی قرار دارد می رود.او متوجه می شود که همسر و فرزند زن در طوفان شن کشته شده اند و ...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
این فیلم یکی از بهترینهای کارگردان موج نوی سینمای ژاپن،تشیگاهاراست که جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم کن در سال ۶۴ و نامزدی اسکار رو یدک میکشه،این کارگردان به کمک تنی چند از همکاران معروف خود موج نو رو از استودیوهای فیلمسازی شروع کردند برخلاف موج نوی فرانسه.
(مایلم برای برخی از عزیزانی که اطلاع زیادی درمورد این دو موج نو ندارند چند خطی اطلاع رسانی بکنم)
با اینکه برخی قویا اعتقاد داشتند که موج نوی ژاپن هم مانند موج نو در کشورهایی چون آلمان و برزیل و حتا ایران ،همگی تاثیر گرفته از موج نوی فرانسه،منتها با درون مایه ای متفاوت هستند، اما برخی از صاحب نظران مخالف این عقیده اند و معتقدند تفاوتهایی بین این دو موج نو وجود دارد ،مثلا ورژن فرانسوی سعی در شکستن چارچوب ها داشت و سنت ها رو کنار میزد و حال آنکه ورژن ژاپنی در تلاش برای نقد و متعاقب اون تخریب قراردادهای اجتماعی بود.
آشکار ترین تفاوت این دو انقلاب سینمایی استفاده از استودیو ها در ژاپن برخلاف آوانگاردهای فرانسوی بود که از سینمای استودیویی به دور بودند و میزانسن های خودشون رو در لوکیشن های واقعی پیاده میکردند و این رو به شکل یک ضابطه درآورده بودند.
آخر فیلمه . پس کجا هستن اونایی که ادا و اطوار تارکوفسکی باز ها رو در میارن و شش صفحه نقد زیر استالکر مینویسن؟ آیا نمی دونن که سینماگران بزرگی این فیلمو تحسین کردن؟ فیلمی که یک تابلو بی نهایت زیباست
جالبه تو فیلم از عمر خیام هم بحث میشه!
«کوبه آبه» نویسنده فیلم با به‌کارگیری عناصر محدود داستانی، به بیان رنج زیستن به همراه تلاش‌های بسیار انسان برای رسیدن به هدف یا معنای زندگی می‌پردازد.این داستان مایه‌های پررنگی از فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم در خود دارد و به پیچ و خم‌های مسیری اشاره می‌کند که انسان طی می‌کند تا معنایی برای ماهیتِ افکار یا عملکرد یا زاویه‌ی نگاهش به هستی ایجاد کند. انسانی که در این فیلم تصویر می‌شود مسئولِ سرنوشتِ خویش است. اگرچه بسیاری از اتفاقات، خارج از حیطه‌ی قدرت و خواستِ او رقم می‌خورند، اگرچه بسیاری از تلاش‌های او نافرجام‌اند، اما در نهایت این خودِ اوست که تصمیم می‌گیرد چگونه زندگی کند. این فیلم، جزء ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان، به انتخاب آندری تارکوفسکی سینماگر معناگرا و بزرگ روس است.
هر چه قدر این فیلمای کلاسیک ژاپنی با حاله هستند همون قدر فیلمای جدیدشون مزخرفه اند!
فیلم تاپیه!
اینجا با کپی پیست کردنت نشون دادی قانون کپی رایت و کپی پیست رو نمیدونی و منبع رو ذکر نمیکنی. خخخخخخ حال میکنی ها
این فیلم از روی یک کتاب به همین اسم اثر کوبوآبه نوشته شده. بدون شک بعضی از سکانس ها آنچنان تکان دهنده است که نمونه ی اونها در هیچ فیلم دیگه ای دیده نشده.
به شدت این فیلم رو توصیه می کنم. اون دسته از بیننده ها که به آثار کافکا یا موراکامی علاقمندند از دیدن این فیلم خسته نمیشن
توصیه می کنم کتابش رو هم بخونید.البته بهتره اول کتابو بخونید بعد فیلمو ببینید. زن در ریگ روان، انتشارات نیلوفر