یک زن که متخصص دزدی از بانک می باشد تازه از زندان آزاد شده که میخواهد مستقل شود و دست از کار خلاف بکشد، اما افسر آزادی مشروط او و همچنین کارفرمای سابقش وی را تحریک می کنند تا دوباره دزدی کند...
«نيک استايلز» (واشينگتن)، پليس تازه کار، قاتل روان پريشي به نام «ارل تالبوت بليک» (ليتگو) را دستگير مي کند و به سمت معاونت دادستان «پريسيلا بريملي» (واگنر) انتخاب مي شود. اما پس از چندي «بليک» از زندان فرار مي کند تا انتقامش را از «نيک» بگيرد.
«کانر مک لیود» (لامبر) و خویشاوندش، «دانکن» (پل)، عضو فرقه «نامیرایان» هستند؛ یک فرقه مخفی که اعضای آن فقط با جدا شدن سر از بدنشان می میرند. «کانر» و «دانکن» برخلاف میلشان وارد مسابقه ای می شوند که در آن، «نامیرا» های خوب و بد به مبارزه با هم می پردازند تا ...
قرن شانزدهم، اسکاتلند. «کانر مک ليود» (لامبر) پس از آن که از مرگ بر اثر زخم هايي که طي يک جنگ برداشته نجات مي يابد، به واسطه ي مرد مرموزي به نام «راميرس» - که بيش از دويست سال سن دارد - به جمع فناناپذيران راه پيدا مي کند...