داستان فیلم در زمان اشغال فرانسه جریان دارد و ماجراهای یک پسر یهودی و برادرش را دنبال میکند که سعی میکنند از شکنجه و آزار و اذیت های نیروهای نازی فرار کنند...
سپتامبر سال ۱۹۴۵. سباستین بی‌صبرانه منتظر بازگشت دوست خود آنجلینا است. آنها به مدت دو سال از هم دور بوده اند. اما خبر میرسد که هواپیمایی که آنجلینا سوار آن بوده در کوهستان سقوط کرده است. ولی سباستین ایمان دارد که او هنوز زنده است. بنابراین بهمراه سگ خود بل، عازم خطرناک ترین ماجراجویی زندگی اش میشود...
گروهی از نوجوانان در معرض خطر به یک برنامه توانبخشی در فیجی فرستاده می شوند ، اما این اردوگاه واقعاً یک اردوگاه زندان مانند است که در آن کودکان مورد آزار و اذیت و شستشوی مغزی قرار می گیرند...
هنگامی که گروهی برای ساخت یک اگهی در حال فیلم سازی هستند ، به طور ناخواسته جلوی یک حمله تروریسـتی را میگیرند و ...
پس از قتل «وو» (هونگ) سفير چين در سازمان ملل به هنگام مذاکره بر سر يک قرارداد تجاري، «الينور هوکس» (آرچر) از مقامات FBI، يکي از کارمندان خود به نام «نيل شا» (اسنايپس) را مأمور شناسايي قاتل مي کنند؛ اما «شا» خيلي زود متوجه مي شود خودش مورد تعقيب است و کساني مي خواهند او را نابود کنند...
یک افسر نیروی دریایی آمریکا برای انجام ماموریتی استخدام میشود. ماموریت او منهدم کردن تروریستی بدنام است که شباهت بسیاری به خودش دارد...
در سیاره ای دوردست که توسط دهه ها جنگ رو به ویرانیست،دانشمندان سلاحی خطرناک ساخته اند،دستگاهی که تنها برای یک هدف ساخته شده،نابودی تمام شکلهای حیات دشمن.اما بزرگترین سلاح انسانها برای خود تصمیم گرفته و قصد نابودی همه چیز را دارد...