
"اد آوری" معلم و همسری خوب دچار بیماری نادری است. او در بیمارستان بستری شده و طبق نظر پزشکان تنها چند ماه فرصت زندگی دارد. او می پذیرد در یک درمان آزمایشی شرکت کند سپس به طور معجزه آسایی بهبود یافته و به خانه نزد همسر و پسرش بازمی گردد. اما این درمان معجزه آسا تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود...

"جف مک کلود" سوار کاری ماهر پس از مجروح شدن در یکی از اجراهایش پس از سالها غیبت به زادگاهش باز می گردد.او برای کار به یک مزرعه رفته و با "وس" و همسرش "لوئیس" آشنا می شود."وس" رویای داشتن مزرعه ای برای خود را در سر دارد و "جف" ممکن است بتواند به او کمک کند."وس" او را متقاعد می کند تا سوارکاری را به او آموزش دهد و...

سه مجرم از زندانی در میسیسیپی فرار می کنند. در میان آنها "بویی" سی ساله وجود دارد که هفت سال اخیر را در زندان گذرانده و امیداور است بتواند بیگناهی خود را ثابت کرده و به همراه عشق جدید خود "کیتی" به خوبی زندگی کند. اما دوستان تبهکارش او را وادار می کنند در چند سرقت شرکت کند و پلیس تصور می کند او سردسته گروه است...