یک دانش‌آموز دبیرستانی به طور اتفاقی به سال ۲۰۰۳ بازمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد قاتل سریالی که خواهرش را به قتل رسانده متوقف کند.
پس از اینکه یک دختر جوان در یک جامعه کوهستانی مذهبی دورافتاده مرده پیدا میشود، گروهی از دختران نوجوان تصمیم می‌گیرند با پذیرفتن طبیعت تاریک خودشان، علیه ارواح شیطانی که به اعتقاد آنها دختر را کشته‌اند، بجنگند.
گروهی از نوجوانان سلم، چاقوی نفرین شده ای را کشف می کنند که یک شیطان را آزاد می کند و آنها را مجبور به بازی نسخه های خشن و مرگبار بازی های کودکی می کند که در آنجا نمی توان برنده بلکه فقط می توان بازمانده بود ...
این داستان روایت می‌کند که چگونه الیزابت توماس ۱۵ ساله توسط معلم دبیرستانش فریب خورده و ربوده شد.
جوزف و خانواده اش در بیابان دورافتاده زندگی می کنند ، اما وقتی فکر می کنند با بازگشت گرگ سرکش شکار می شوند ، آرامش آنها تهدید می شود...
زک سوبیچ که یک موسیقیدان جوان است متوجه میشود که سرطانش گسترده شده و فقط چند ماه زمان دارد و برای همین سعی دارد آلبوم خود را زودتر منتشر کند .
نیکا به جرم کشتن اعضای خانواده اش در یک تیمارستان بستری میشود و پس از مدتی روانپزشک نیکا به او عروسک مشهور شهر را هدیه می دهد که همین امر کافی است تا یک سری قتل‌های سریالی در داخل آسایشگاه آغاز شوند.
یک مرد خاطراتی از یک برنامه مرموز تلویزیونی که در دهه ۸۰ در دوران کودکی اش پخش میشد را به یاد می آورد و به آن وسواس پیدا کرده است. سوء ظن او در مورد شخصیت آن برنامه گهگاه بصورت کابوس های دهشتناک و کشنده‌یِ دوران کودکی به سراغش می آید...
دو دوست در اتاق زیرشیروانی یک بازی پیدا می‌کنند که با بازی کردن آن موجب می‌شوند که موجودی ترسناک به نام مرد نیمه‌شب احضار شود و…