

سریال “فراری ها” (Runaways) داستان ۶ نوجوان را روایت میکند. آنها عضو یک خانواده باستانی هستند که هر ساله رسم دارند یکی از کودکان خود را قربانی کنند. این نوجوانان پس از جاسوسی از والدین خود متوجه میشوند که آنها در اصل عضو یک سازمان جنایی پیشرفته به نام “غرور” هستند. با این حال، آنها از شیوه زندگی والدین خود حمایت نمیکنند و تصمیم میگیرند با کشف قدرت و توانایی خود، گروه فراری ها را تشکیل بدهند. آنها تصمیم به فرار از محل زندگی خود میگیرند، اما والدین آنها نیز بهدنبال دستگیری و بازگرداندن فرزندان فراری خود هستند...


"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...