یک دلال املاک خودخواه با بدهی های هنگفت، با حادثه ای روبرو می شود. خدا در مقابل او ظاهر می شود و به او اطلاع می دهد که باید یک بازی زندگی را بازی کند. اگر پیروز شود به زمین بازگردانده می شود و در غیر این صورت به جهنم فرستاده می شود...
چهار کلاهبردار در خانه یک زن صبور زندگی می کنند اما زن صبرش تمام شده و آنها را بیرون می کند. پس از چند کلاه برداری آنها توسط پلیس دستگیر شده و در حومه شهر رها می شوند...
باباورائو ، راجو و شیام خوشبختانه زندگی می کنند. با این وجود ، پول لذت ثروت را به همراه دارد و با این کار طمع کسب درآمد بیشتر را نیز به همراه دارد. و بنابراین ، راجو با یک شخص ناخوشایند به عنوان یک سرمایه گذار ناآگاه ، یک بازی جدید را آغاز می کند.