
صنم هر صبح بعد چند ساعت کار در مغازه پدرش کل روز رو با کتاب خواندن و خیالبافی سپری میکنه و از زندگیش بیش از اندازه راضی هست.ولی تا زمانی که پدر مادرش گفتند اگه کار مناسب برای خودش پیدا نکنه به زور شوهرش میدن.صنم هم میره محل کار خواهرش و شروع به کار میکنه.هنوز خبر نداره عشقی که آرزویش رو داشت اونجا منتظرشه و …

عمر دمیر در اداره پلیس وان مشغول خدمت است . لطیفه دختری با اعتماد به نفس است که روی پای خودش ایستاده و به پول پدرش دل نبسته . لطیفه که در رم زندگی میکند و طراح جوهرات است برای جشن تولدش به استانبول میاد . در یک شب دختری که عمر قرار است با آن ازدواج کند به همراه پدر لطیفه در یک ماشین کشته پیدا میشوند.و این جنایت بزرگ پلی میشه برای ارتباط عمر و لطیفه . از یک طرف لطیفه توسط یک عده دزد و تبهکار که ادعا میکنن پدر لطیفه الماس های اونا رو دزدیده تهدید میشود از طرف دیگر عمر به دنبال پیدا کردن دلیل قتل نامزدش است …