یک زوج با شخصیت‌های متفاوت تصمیم می‌گیرند قبل از ازدواج سه ماه با خانواده‌های یکدیگر زندگی کنند و با مشکلات و تفاوت‌های فرهنگی روبرو می‌شوند...
یوگی و پاریاتی که شخصیتی قطبی دارند و بسیار حساس هستند از طریق یک برنامه با یکدیگر بصورت انلاین قرار ملاقات می گذارند و این قرار تبدیل به سفری می شود...
“نخیل” بعد از ۱۰ سال از آخرین دیدارش با “میتا” مجددا او را میبیند.حالا “نخیل” یک هفته فرصت دارد تا خود را لایق ازدواج با “کاریشما” خواهر میتا نشان دهد اما…
«رضوان خان» (شاهرخ خان) مسلمانی از بمبئی است، که از سندروم آسپرگر رنج می برد، که باعث ضعف او در روابط اجتماعی شده است. رضوان در آمریکا با یک بیوه زن هندی بنام «ماندیرا» (کاجول) ازدواج می کند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، ماجراهای غم انگیزی برای او و خانواده‌اش اتفاق می افتد، و او بخاطر اختلالات رفتاری که دارد و همینطور داشتن فامیل «خان» (مسلمان بودن)، مورد شک پلیس قرار گرفته و اشتباهآ بعنوان تروریست دستگیر می شود. از این رو رضوان سفری را آغاز می کند تا «اوباما»، رئیس جمهور آمریکا را ببیند و به او بگوید: اسم من خان است و من تروریست نیستم.
مرد جوانی تصمیم می گیرد عشق خود را فدای بدست آوردن خوشبختی دیگران کند و دختر آروزهایش را به ازدواج پس آرزوهایش در بیاورد...
نارایان( آمیتا باچان) مدیر یک کالج در هندوستان است که عقاید سرسختی در رابطه با عشق دارد.از نظر او بروز دادن عشق امری است غیر قابل تحمل. در این حین ۳ تن از دانشجویان این کالج دلباخته میگردنند.داستان با ورود معلم موسیقی جدید به این کالج( شاهرخ خان) دست خوش تغییراتی میشود. با مرور زمان نارایان به این موضوع پی میبرد که معلم موسیقی جدید، نامزد دخترش ( آیشواریا رای) بوده که بعدها خودکشی میکند...
"راجا" مردی فقیر است که در هندوستان زندگی می کند.او با دختری ثروتمند آشنا شده و عاشق یکدگیر می شوند.دختر با نامادری بی رحم خود زندگی می کند و...