سریال در شهری عاری از هرگونه انسان روایت می شود، شهری که کاملاً در اختیار حیوانات است. داستان در مورد زندگی روزمره و مشکلات و چالش هایی است که حیوانات این شهر با آن روبرو می شوند...
در پی یک تراژدی خانوادگی، یک نویسنده مشتاق که بین عشق دوران کودکی اش و وسوسه یک خارجی مرموز گیر افتاده است، تلاش می کند تا از ارواح گذشته اش فرار کند، اینچنین راه خود را به یک خانه که نفس میکشد، خونریزی میکند و به یاد می آورد، کج می کند...
در طی ماموریت سفر به مریخ . فضانورد مارک واتنی به طوفان شدیدی بر میخورد که با خوش شانسی میتواند جان سالم بدر ببرد اما حالا با اندکی وسایل برای زنده ماندن او تنها داخل سرزمین مریخ است و باید راهی برای مخابره با زمین پیدا کند تا زنده بماند...
در سال ۱۹۸۱ در نیویورک که یکی از خشن ترین سالهای این شهر در تاریخ ایالات متحده بود، تاجری به نام اَبل مورالس ( اسکار آیزاک ) سعی دارد کسب و کار خودش را رونق ببخشد اما در عین حال اخلاق را نبازد...
در حالی که قحطی و گرسنگی به کره ی زمین چیره شده، گروهی از ستاره شناسان تصمیم میگیرند تا با استفاده از یک کرمچاله ی فضایی که به تازگی کشف شده، محدودیت های سفر انسان به دور ترین نقاط فضا را از بین ببرند...
این قسمت جمع بندی ای از هر دو روایت مرد و زن است. داستان یک زوج عاشق که سعی می کنند دورانی که باعث عاشقیشان شد را بررسی کنند. دورانی که نتیجه اش هم اکنون به مخاطره افتاده و مانند آن روزها نیست...