در شب کریسمس، گرگ باید به جای گذراندن وقت با خانواده، به یک حلقه مواد مخدر نفوذ کند. بابانوئل او را به یک فیلم کریسمس می فرستد تا به خانواده قهرمان کمک کند، اما یک نقص طلسم، قهرمان را وارد ماموریت خطرناک گرگ می کند.
سال ۱۹۴۲. “جوزپ” یازده ساله است. او صبح ژوئن باید به مدرسه برود. او به همراه دوستان یهودی و خانواده هایشان در پاریس اشغال شده مخفی شده اند. حداقل آن ها اینگونه تصور می کنند تا اینکه صبح شانزدهم جولای سال ۱۹۴۲ شادی شکننده آن ها از هم می پاشد و…
مستر بین یک بلیط مسافرتی به فرانسه برنده میشود. در آنجا او بطور ناخواسته باعث جدایی یک پسر نوجوان از پدرش می شود، و حالا باید سعی کند دوباره آنها را به هم برگرداند. در این مسافرت او چیزهایی مثل دوچرخه سواری، عشق حقیقی و ... را هم یاد میگیرد.