"لئونا استونسون" بیمار بوده و در تختخواب خود بستری است.یک شب که منتظر بازگشت همسرش با خانه است،بطور اتفاقی گوشی تلفن را برداشته و مکالمه دو مرد که نقشه قتلی را طراحی می کردند می شنود.او به سختی تلاش می کند قربانی را پیدا کرده و از به وقوع پیوستن این جنایت جلوگیری کند...
« سروان مانسى » ( كرانين ) ، رئيس نابكار و ساديست يك زندان در امريكا ، زندانيان را شكنجه مىدهد و شش زندانى يك سلول به سركردگى « جو كالينز » ( لنكستر ) ، تصميم به فرار مىگيرند...
دو آدمکش حرفه ای وارد شهر کوچکی شده و سرپرست ایستگاه گازرسانی آنجا را به قتل می رسانند."رردون" بازرسی بیمه برخلاف خواست رئیسش پرونده را دنبال می کند...